۴ پاسخ

یکم راه بره بتونه حرف بزنه راحت تر میشه

واقعا اینو خییلی خیلی جدی میگم پسر من از صب ک بیدار میشه ی دقیقه یجا بند نیس یا گریه میکنه یا میخوره یا بغلمه فقط باید دنبالش باشم تا بعدظهر ک ی ساعتی بخوابه دوباره گ بیدار میشه همینه از دیوار صاف میخواد بره بالا هرچیو ک میبینه هم ک میخواد درشته قورت بوده ولی با وجود او همه خستگی ک خییلی گریه امم میگره ولی بارها گفتم خدایا شکرت ک دارمت دست میگره ی کمی میخواد بلند مشه جییق میکشه فقط باید کنارش باشم چون چند بار افتاده ولی باز با اشک تو چشمام ک اذیتم کرده باز گفتم خدایا شکرت .

هیچوقتتتت راحت نمیشه مردییم بخدا کاش مجرد میموندمممم

هر مرحله سخت تره 😑کی میگه راحت میشیم ؟

سوال های مرتبط

مامان مهنیا و مهدیار مامان مهنیا و مهدیار ۱۲ ماهگی