۱۱ پاسخ

من مادر شوهرم می‌گفت بگیره بعد شوهرم گفت من نه میگیرم نه چیزی
خودمم اصلا راضی نبودم به اینجور رسم و رسوم‌ها

ما ی گوسفند قربونی میکنیم بعد خونه بابام که هستم همون جا خانواده درجه اول شوهرم با خانواده درجه اول خودم رو برای شام تو اون 10 روز هر روز که شرایط اوکی بود دعوت می‌کنیم جمعاااا میشیم 27 نفر.

من یه سالن غذاخوری میگیرم هم فامیلای خودم هم شوهرمو دعوت میکنم شام میدم

ما بعد از زایمان ۴۰ روز یا دوماه که گذشت گوسفند میکشیم همه فامیلا رو دعوت می‌کنیم شام

من میخواستم بگیرم مامانم گف همه فامیل دور نزدیک جمع میشن انرژی منفی یا همون سنگینی میشه واس بچه
واس همون نمیگیرم بعد خواهرشوهرم بارداره اون بگیره منم باید بگیرم

من جشن خانه پسرمو شیرینی تولدش تولد دخترم 40روز بعد زایمان یه جا میگیرم با شام کیک میوه

ماایشالا یه گوسفندقربونی میکنیم
نزدیکان درجه یک رو دعوت میکنیم و یه ولیمه میدیم

من فامیلامون اصلا بهم نمیخورن دوست ندارم بگیرم همچین چیزی😂

شب شیشه میگیریم

نه به این زودی ولی ما میزاریم هر وقت حال مادر و بچه اوکی بود یه ولیمه می‌دیم به فامیل

جشن اسم گذاریه دگ عصرونه بدی یا شام هرکدومو‌که دوس داری

سوال های مرتبط