۳ پاسخ

شبا موقع خواب براش داستان بگو
مثلا من اسم دخترم یسناست میگم
یه روزی یه دختری بود ب نام نرگس ک مامانش خیلی اذیت می‌کرد و گریه میکرد و اینا
دوستش یسنا بهش یاد داد ک نباید کسیو ناراحت کنه بعد باهم رفتن شیرینی خریدن ب مامان نرگس دادن اونم خوشحال شد و نرگس بخشید
هر شب یه جوری براش میگم خیلی دوست داره خیلی ام بهتر شده همشم میگه داستان نرگس برام بگو
چون شیرینی خیلی دوست داره مثلا تو داستان کار خوبی میکنه میگم‌ یسنا و نرگس رفتن شیرینی خریدن و ....

پر خاشگرییش چ جوریه؟ یعنی بچهارو میزنه؟

سلام دخترمنم همینه با منم کنارنمیاد انقد حرص میخورما از دستش

سوال های مرتبط