۹ پاسخ

من ۲۶ روزرفتم خونه مامانمم شهرستان و یهویی گرفتم ۱۷روزب تولد دوسالگیش

من یه دفعه با توسل به فاطمه زهرا گرفتمش

منم یهویی گرفتم فقط دوشب اولوقت خواب اذیت کرد

از سینه گرفتن خیلی راحت تره دختر من شیر خشک میخوره هنوز نتونستم از شیشه بگیرم چون وحشتناک گریه می‌کنه واسه شیشیه

بعضی از بچه هارو نمیشه تدریجی گرفت

پسر خودم به شدت وابسته بود اومدم شیر شبشو قطع کنم نشد شیر روزشو نشد یهویی گرفتم

فقط یه موقعی بگیر که پدرش اون روز بیکار هست که با پدرش وقت بگذرونه یاد شیر نیوفته لباس استین دار بپوش
منکه زردچوبه زدم تلخک فایده نداشت اما از شب قبلش براش توضیح دادم که دیگه شیر تموم میشه وقتی بزرگ میشی

من ی شب بهش شیر دادم خوابید بعد روسینه ها چسب زخم زدم پاشد بخوره دید چسب داره گفت اوف شده یکم گریه کرد ولی یادش رف

منم دو روز گرفتم پسر منم وابسته بود یهو بگیر ،من که تدریجی سعی کردم اما نشد

واقعا منم خیلی اذیت شدم سه بار شروع کردم ازشیر بگیرم بار سوم دیگ جواب داد باید وعده هاش کم کنی روش خوابیدنش عوض کن یا با کمک تاب یا رو پا حالا هرروشی ک قبول میکنه بعد فقط موقع خواب بده دیگ کم کم اونم حذف کن

من دوسالگی شب تولد یه دفعه گرفتمش دوسه بارم وقتی تو خواب عمیق بود بهش دادم دیگه تمام. نه بابا خیالت راحت باشه به روانش اسیب نمیرسه هر کاری رو یر وقتش انجام بدی خوبه نگران نباش

سوال های مرتبط