۹ پاسخ

روز دوم بیمارستان بودیم پسرم بیدار نمیشد شیر بخوره پرستار گفتش بیدار نشه بستری میشه من و اجی و هم تختی ها پرستارا ...۶نفر آدم نتونستیم بیدارش کنیم باباش زنگ زد گفتم بیدار نمیشه گوشی گذاشتم رو بلندگو سه بار گفت بابا..بابایی بیدارشو...پسرم ...
بغض کرد وبا گریه بیدار شد شیر خورد.
یعنی همه از کار این بچه انگشت به دهان مونده بودن.

عزیزم‌ 💓💓

دختر منم دقیقا همینه
بهش میگم بابا کو وقتی نباشه دنبالش میگرده یا وقتایی ک خونس میگم بابا کو زود زل میزنه ب باباش
حالا بش میگن مامان کو اصلا نگامم نمیکنه🥲😂

همه بچها همینطور هستن چون توی طول روز باباشونو نمیبین براشون ذوق میکنن ما رو زیاد میبینن تکراری شدیم😂

وای عزیزم فکر میکردم تنها پسر من اینطوری آخه همه میگفتن پسرا مامانی ولی هر شب وقتی باباش میاد براش پرو بال میزنه داشتم کم کم دق میکردم ولی خوب شد که تنها نیسم

دختر منم همینه و من واقعا از اینکه برای باباش اینهمه ذوق داره خوشحالم

پسر منم همینطوره
باباش ک میاد دیگه فقط ب اون نگا میکنه با ذوق براش دست و پا میزنه و میخنده
خب مارو تو خونه بیشتر میبینن دلشون برا باباشون تنگ میشه دیگه😊😍

دقیقا بچه منم همینه
تا باباش میاد چنان با صدای بلند ذوق میکنه که آدم دلش میخاد بخورتش

😅😂😂😂😂 وووای دقیقاااا
اینهمه تر و خشک کن اون وقت برای باباشون اینهمه عکس العمل نشون میدن
ی شب همسرم خونه نبود دیراومد نمیخوابید ک🥲 همش بیقراری کرد تا باباش اومد و خوابیدن باهم😬😬😬

سوال های مرتبط