سلام خانمها من دخترم ده روزش هست از اول به سینه ام بد قلقی مرد ونگرفت صفت شده بود مثل سنگ با مکافات نرم شد ولی خب از اول چون یکم زردی داشت و سینه ام نمی‌گرفت شیر خشک دادیم بهش الان کارم شده یا شیر دوشیدن یا بزارم دهنش یکم مک میزنم خسته که میشه کرسش هست مجبور میشم شیرخشک بودم خانواده شوهرم هم خیلی رومخم هستن که باید تلاشتوبکنی شیر خودتوبدی نمی‌دونم دیگه تلاش کردن چطوریه من از وقتی از بیمارستان اومدم انگار معدم هم برداشتن تواتاق عمل اصلا هیچی نمیتونم بخورم به زور دوتا لقمه میخورم تورا خدا کسی هست تو استان اصفهان که بچه به شیر داشته باشه کمک من بکنه حق الزحمتشون را میدم انگارخواهرشوهرم میگه قبلاً ها خودش شیرش را به ی بچه های همکاری‌های شوهرش که اصفهان بوده می‌داده.تورا خدا کسی هست یکم کمک من بکنه من جبران میکنم تا ی چهارپنج ماه یکم بتونم غذا بهش بدم استخون بندیش خوب بشه و از کسی حرف نشنوم

ولش كن بابا منم حرف ميشنوم ولي شيرخشك ميدم

وا چ لزومی داره هزینه کنی و شیر کس دیگه بیاری
خودت تا جایی ک میتونی بخور تا جایی ک میتونی شیرش بده نتونستی هم اشکال نداره شیر خشک بده مگه جرمه

وا میخای شیر یکی دیگه رو بهش بدی ول حرف خانواده شوهر کن خوب نمیگیره دیگ شیرت زوری ک نیس چرا حرف اونا واست مهمه این همه بچه شیرخشک میخورن همشون یکی از یکی بهتر