۵ پاسخ

واای اگ بیای خونه ما چی میگی ازصبح صدبار جارو کردم جمع کردم پاک کردم .فقط اطرافیان هستن ک درکی ازخونه ک توش بچه هست روندارن .انتطار دارن همیشه خونه دسته گل باشه .واقعا بچه کوچیک سخته .

منم لایک کن تا بفهمم پسر منم اینطوره

ببین ولی سه سالگی سنیه که باید شروع بشه نظم و آموزش مقررات خونه
کارت خیلی سخته تا این مسائل درست بشه ولی فکر نکن کوچیکه حالا زوده بفهمه
اتفاقا تو این سن بچه ها میفهمن فقط قوانین خونه ست که کنترلشون میکنه
من با اتاق دخترم کاری ندارم هر جی خواست بریزه و هر کارری خواست بکنه ولی آخر شب یکی از کارای قبل خواب جمع و جور کردنه
حالا نه اون مدلی که ما انتظار داریم، خودمم کمکش میکنم ولی باید مشارکت کنه برای مرتب شدن اتاقش
یا برای نظافت خونه و دستمال کشیدن ازش کمک بخواه
البته من اوایل برای مرتب کردن اتاقش جایزه میدادم، یه کاغذ چسبونده بودم به دیوار برای کارای خوبش استیکر میدادم، هر ده تا استیکر یه جایزه داشت دد حد کتاب و این چیزا نه جایزه خیلی بزرگ

پسرمنم همینه. خسته شدم دیگه انقدر چیزی جمع میکنم ومیریزه😭

آخه از بچه سه ساله چه انتظاری دارین که بفهمه خونه نباید کثیف شه؟

سوال های مرتبط

مامان قندعسل مامان قندعسل ۳ سالگی
سلام مامانهای مهربون لطفا هرکسی تجربه داره بیاد منو راهنمایی کنه
پسرم 3.5 سالشه دخترم 3 ماه خیلی بد قلقه همش در حال گریه هست و با کوچک‌ترین صدا بیدار میشه
پسرم هم من سعی میکنم باهاش وقت بگذرونم نقاشی کنم آب بازی کنم ولی واقعا کشش ندارم دیگه کارهای خونه غذا درست کردن رسیدگی به بچه بی‌خوابی شبانه
از یه طرف هم پسرم خیلی به ابجیش گیر میده با اینکه من اصلا عکس‌العمل نشون نمیدم ولی تا میبنه خوابه سریع می‌ره بالا سرش خم میشه توی صورتش جیغ میزنه دخترمم از ترس شروع میکنه گریه کردن یا تا میبینه خوابهای صداش میزنه میگه باید بیدار شه
توی خونه همش بهم چسبیده دستشویی میرم بدو میاد پشت در
دیشب موقع خواب خیلی گریه میکرد که تنهام نزار میدونم ترس از دست دادنم رو داره ولی نمیدونم باید چیکار کنم واقعا کم آوردم باباشون هم تمام شیفت سرکاره مجبوره اضافه کار بیاسته تا بتونیم جوری که بچه ها میخوان زندگی کنیم ولی خودمم دیگه کشش ندارم آرزو یه خواب راحت دارم خواهر شوهرم وقتی باشه پسر بزرگه رو نگه میداره میبره پیش خودش وی دلم میخواد یکی دخترم رو بگیره پسرم رو ببرم پارک ببرم فروشگاه
مامان آرن و الا مامان آرن و الا ۳ سالگی
سلام خانوم ها من خواهرشوهرم یه پسر داره که الان نه سال داره قبلا که پنج یا شیش سالش بود اصلا نمیتونست تو موقعیت ها از خودش و وسایلش دفاع کنه و همیشه تو جمع دوستانه ، دوستاش ازش سواستفاده میکردن ، مثلا دوچرخه اش میگرفتن باهاش بازی میکردن اما اسباب بازی هاشون اصلا بهش نمیدادن ، خوهرشوهرم هم خییلی از این بابت ناراحت بود کلا شروع کرد بهش یاد دادن که نباید وسایلت هات بدی کسی ، وقتی پسرم یک ساله بود ، اصلا به کسی اجازه نمی‌داد که به پتو و وسایلش نزدیک بشن ، بعد هیییی خواهرشوهرم پسرش علیه پسرم می‌کرد، ببین آرن نمیده تو هم نده، خلاصه خیییلی رابطه اشون بد شده بود ،جوری که اصلا نمی‌رفتم خونه مادرشوهرم( خواهرشوهرم طلاق گرفتن و با مادرش زندگی میکنه) اما پسرم خیلی عمه و پسر عمه اش دوس داره ، همش دوس داره بره پیششون ، اما هر وقت میره چه پسرش خونه باشه چه نباشه ، اسباب بازی هاش از پسرم قائم میکنه ، یا مثلا ماشینش رو کمد باشه ، و پسرم داره میبینه که رو کمد ماشین هست میگه نه ماشین نداریم هییی بچهدام میگه عمه نیگا اینجاست ، هی اون اصرار میکنه چیزی رو کمد نیست ، خلاصه من اصلا پام اونجا نمیزارم از دست خودش و پسرش اما خانوم همیشه آخر هفته پسرش می‌فرسته خونه ام ، بنظرتون واکنشی باید چه جوری باشه