۶ پاسخ

خواهر .دقیق دقیق شرایط منم مث شما س.من‌ شاید تاهمین یک ماه پیشم نپذیرفتم .هرشب قبل خوای من همسرم کلی ب عقب برمیگشتیم ب زمانی ک هنوز بچه دومم بدنیا نیومده یود پسرم بهترین بچه فامیل یود .اخ چقد آروم و بامزه و بادوست داشتنی بود..از روزی ک دخترم ازبیمارستان اوردیم این بچه شوکه شد و چندروز افسرده بود طوری ک‌من گریه میکردم میگفتم دخترمم نمیخام بهش شیرنمیدادم بخاطر اینک پسرم دیدم انجوری بغض کردویهگوشه نشسته بوداما بعدش دشمنی شروع شد .الان یک سال ک دخترم بزرگ شده توجه همه بخودش جلب کرده .پسرم چقدر شکست خورد چقدر ضربه خورد .هرلحظه ک کنارهم هستن دعوا ب قصد کشت دخترمو میزنه .هرشب من گریه همسرم مدام منو سرزنش میکردک این شرایط بموجود اوردم .میخام بگم هراتفاقی ام ک افتاد بچه اولت سرزنش نکن .من باروانشناسی صحبت کردم گف هیچوقت نگو آجی گناه نزنش..برعکس بچه بزرگه گناه داره تنها راه گف اینک بایدچارچشمی مواظبشون باشی و تاوقتی بچه دوم زیاد چیزی نمیدونه همه محبت ها ب بچه اول باشه .

من وقتی زایمان کردم تو بیمارستان مشاور اومد گفت برای بچه بزرگتر یه هدیه بخرید وقتی میرید خونه بگید اینو آبجی یا داداش با خودش از دل مامان اورده واسه شما بعدش مثل قبل دوباره بهش محبت کنید و حواستون باشه که باهاش وقت بگذرونید من یه عروسک دایناسور که دوست داشت براش گرفتم از بیمارستان اومدیم دادم بهش گفتم آبجی اورده خیلی خوشحال شد زیاد دلسا رو بعل نمیکردیم که حساس بشع هر وقت میخواست دلسا رو میدادیم بغلش نشسته بهش میگفتم باید مراقبش باشیم بزرگ بشه تا بتونه باهات بازی کنه همه اینا گذشت الان دلسا ۳سالشه و مانیسا ۶ ساله باهم بازی میکنن دعوا میکنن با هم خوشن کلا

من بچه اولم ۳سالشه دومی ۸ ماهشه خلاصه بخوام بگم بچه اولم با تمام وجود داداششو دوست داره در حدی که فقط اونو میبوسه ولی ولی ولی....پسرم اولم داغون شد...دلم براش کبابه...حرف زیاده جا نمیشه همشو اینجا بگم😭😭

فقط از مشاور کمکم بگیر

ازیه مشاور کمک بگیر .حتما

من ک بشدت اذیت میکنه میزنش

سوال های مرتبط