۶ پاسخ

من یه بار خیلی داشتن همو میزدن
رفتم تو اتاق در و بستم واقعا نمیکشیدم
بچه هام در میزدن مامان بیا
دیگه گفتم تا همو بغل نکنین ،بوس نکنین نمیام
همو بغل کردن بوسیدن و تموم شد
حالا تا همو میرنن منو یه نگاهی میکنن و همو بغل میکنن

ای خواهر باید بسوزیم و بسازیم🤕تا میتونی باهاش حرف بزن به مرور تاثیرشو میبینی

دو تا لباس بیار یکی را بگو انتخاب کن اگه گفت نه بگو پس با لباس خونه میریم بعدم اگه گفت باشه و با لباس خونه اومد مهمونی میری بگو صاحبخونه بگه چرا این لباسها را پوشیدی از سرش میفته

طبیعی

منم پسرم وقتی لباس انتخاب میکنه اگه مناسب نباشه بهش میگم نگاه کن این کثیف هست أخ هست تا مامان بشوره فردا برات می‌پوشم دیگه یادش نمیره.وقتی پسر عمویش رو اذیت میکنه میگم نه مامان گناه داره نازش کن نازه نازه معمولا ناز میکنه

فقط دستاشونو میگم ما اجازه نداریم کسی و بزنیم یا ب کسی آسیب بزنیم .البته با اخم نه .میگن ب مرور جواب میده

سوال های مرتبط