دوستان شماها بودین جمع میکردین چکار میکردین
وقتی شوهرتون میگه کمکی نمیکنی چیزی واسه خونه نمی‌گیری
چون بخدا این چیز کمی هم کم در میارم می‌خوام دوره آموزشگاه و اینا می‌دونم

موقعی که میخواسی جدا شی میومدی اینجا میگفتی چیکار کنم چیکار نکنم میگفتیم جدا شو دیگه مستقل شو دوباره میومدی میگفتی جدا شدم شوهر سابقم میگه بیا ازدواج کنیم چقدر بهت گفت اگه برگردی زندگیت دوباره همونی که قبلا بوده میشه گوش نکردی و ازدواج کردین الانم برای آرایشگاه هر چی بگیم گوش نمیدی و فردا میای تاپیک میذاری جاریم گفته مشتری نداری جمع کن منم جمع کردم

به گفته ما توجه نمیکنی چرا اینجا میگی و نظر میخوای وقتی عمل نمیکنی و حرف خودته

اونا از روی حسادت این حرفو میزنن .
تو فقط یه لبخند بزن و کاری که داری میکنی رو با قدرت ادامه بده

سلام نه بهیچ عنوان جمع نمیکردم

ببین اگه بحرف بقیه بخوای پیش بری ک حالت زاره
شوهرت رو بازبون صحبت کن بگو ک اوضاعم بهتر شد حتما کمکت هستم
من شوهرم میگف کار نکن فهمیدم خانوادش پرش میکنن یک سال اول درامدی انچنان نداشتم اینم غر میزد ک این ماه حقوق نداشتم منم بلافاصله کرایه خونه و حتی خرید خونه کمی پول بحساب همسرم زدم
الان بهتر و بیشتر حمایتم میده
کارت رو کن بحرف کسی نباش

عزیزم بگو وظیفه من نیست خرج خونه بدم وظایف من کار دیگه هست که انجام میدم دوس دارم در کنار اون وظایف خودمو سرگرم کنم بعدم وقتی کمکم نمیکنی که دورمو تموم کنم توقع نداشته باشه منم تو خرج خونه کمک کن کنم بعدم من جای شما بودم جمع میکردم با توجه بحرفای خودتون که میگین مشتری زیاد ندارم وای راهمو ادامه میدادم هرجور شده موفق میشدم تو سالن های بزرگ کار میکردم تا چشمشون در بیاد