۱۲ پاسخ

یکی ازدلایلش ممکنه این باشه که سردیش کرده.اگه گرمیجات بهش بدی احتمالا بهترمیشه.

من قبل خواب نمیزارم زیاد اب بخوره میبرمش دستشویی گوشی کوک میکنم دوباره نصف شبم میبرمش وگرنه جیش میکنه..... گرمی زیادی هم دچار بلوغ زود رس میشن پسر من فقط شبایی ک خیلی اب میخوره ماشاالله انگار قورباغس همش آب آب

پسر منم دقیقا اینجوری بود
بهم گفتن تهال گوسفند بمالم کمرش خوب میشه منم جدی نگرفتم تا بلاخره یروز پدرشوهرم گوسفند گشت من رفتم کنار قصابه بهش گفتم تهالشو بده
بریدمش و روی اتیش یذره حیلی کم کباب کردم بعد که هنوز اب خون مانند بود به قرص کمرش مالیدم چند بار کردم و واقعا عالی بود باورم نمیشد

نبات داغ بده ببین
وشبا پاشوببرجیش بگیر چندبارببره دیگه خودش عادت میکنه اگه جیش داشته باشه اون ساعت خودش بیدارمیشه

روغن بادام .یا روغن سیاه دونه شبها قبل خواب بکش ب کمر و شکم و زیر ناف .هر شب انجام بده خوب میشه

پسر منم اینجوریه آنقدر هم دکتر بردم، هیچ راهی نداره جز این که خودم ساعت بزارم چندبار ببرمش دستشویی، تازه اگه توی خواب لجبازی نکنه و بیاد دستشویی 🤦
میشه لطفاً اسم قطره ای که قبلا استفاده کردی رو بگی

با روغن سیاه دونه هر شب پهلو و زیر نافش رو چرب کن
به مدت چند ماه انجام بده
دیگه خوب میسه

دکتر ارولوژی ببر

قبل خواب شکم پهلوشو با روغن سیاه دونه چرب کن
من شبایی که یادم باشه اینکارو بکنم یه بارم بیدار کنم ببرم دستشویی جیش نمیکنه

یه دکتری میگفت شب ادراری بچه از استرسه

خوشگلم ببرش پیش یک دکتر طب سنتی مجرب و داروی گیاهی براش بگیر
اون اساسی درمانش می‌کنه گرمیجات بهش بده اگرم میدی با مصلح بده

عزیزم پسر جاری منم همین بود خیلی اذیت میشد اما میگه یهو خوب شد ایشالله پسر توام بزرگتر بشه بهتر بشه

سوال های مرتبط

مامان پسرم مامان پسرم ۵ سالگی
سلام خانوما وقت بخیر
نزدیک بیست روزه پدرم فوت شده وقتایی که بیمارستان بود بابام نه پسرمو بردم بیبینه نه مراسم سر خاک نه مراسم ختم هیچ کدوم پسرمو نیاوردم حتی کنار این بچه گریه هم نمیکنم چون دل بچه ها نازکه نمی‌خوام بیبینه غصه بکنه اما تقریبا از وقتی پدرم فوت شده من بچم خواب راحت نداره اول وقتی می‌خوابیم بخوابیم میچسبه بهم پاهاشو میندازه رو شکمم هر چقدر میگم اونطرف برو بخواب دست تو دست هم بدیم اهمیت نمیده بعدش وقتی خوابید این بچه تا صبح سه چهار بار بیدار میشه تو یکیش نق میرنه تو یکیش گریه می‌کنه تو یکیش حرف میزنه حتی خواب آلو لحاف و تشک رو هم میندازه اینور اونور بعداً بالشت رو پیدا نمیکنه گریه می‌کنه یعنی نمی‌دونم این بچه چرا اینطوری می‌کنه چشه منظورم از گفتن نبردنش تو مراسم پدرم این بود که هیچ کدوم رو ندیده بگم بچه ترسیده هیج جا نبردمش
اصلا عصر میشه میگم واییی شب میخواد بشه تا صبح قراره کم کم چند باری بپریم رو هوا از همسایه ها هم شرمنده شدم تا آروم بشه طول می‌کشه بگین چیکار کنم