۷ پاسخ

😐😐😐😐😐😐

اول اینکه بچه رو از پوشک خیلی زود گرفتی بد از بچه دو ساله چه انتظاری خدای داری که خودشو بتونه بشوره😑

دقیقا درد منم هست تا میفهمم پی پی داره میبرم ولی نمیکنه تا میام بیرون تو شلوار میکنه از بس شلوار شستم خسته شدم بخاطر از پوشک گرفتنم نمیتونم هیجا برم میترسم خونه کسی دستشویی کنه باادرار مشکل نداره فقط پی پی چند روز پیش رفتم جایی یکساعتی طول کشید اومدم فهمیدم باز جیش کرده باباش رفته تمیزش کرده کاش نمیگرفتم همش حس میکنم زود گرفتم

عزیزم همدردیم بخدا خیلی کم آوردم اصلا پی پیشو همکاری نمیکنه پسر منم، اصلا فرصت نمیده تا دسشویی ببرم تا حالتشو میگیره سریع پی پی میکنه نمیزاره ببرم دسشویی منم وسواس دارم فقط کارم شده گریه کردن

مامان نیلا جون عزیزم نگران نباش. بچه ها مغزشون به قسمتهای دفعشون اتصال خوبی نداره کم کم که بزرگ میشن اتصال برقرار میشه و میتونن کنترل کنن
الان فقط بهش استرس نده و بابتش دعواش نکن شاید لازمه مجدد پوشک کنی تا چند ماهی...

شما مطمئنی عقلت سرجاشع؟
خدا بچه رو به کیا داده اخه اون بچه خودش نخواسته بیاد این دنیای کوفتی تو و پدرش مقصرین بچه رو تا ۴سالگی باید بشوری بعدشم خودت یادش بدی چجوری خودشو الان بشوره زودم از پوشک گرفتیش😐😐😐

وقتی بخوان پی پی کنن میرن جایه خلوت اینکارو میکنن همون موقع سریع بقلش کن ببرش سرویس

سوال های مرتبط

مامان اهورا مامان اهورا ۳ سالگی
لعنت به پریود و بی اعصابیاش
چند روز مثل سگ شدم. پسرمم رو اعصابمه یک سره کله ش تو گوشی و تلوزیون من باهاش بازی میکنم تا بازیش تموم میشه بدو میره سراغ تلوزیون من گوشی بهش نمیدم گوشی بقیه رو میگیره نمیدونم چه مرگشه با خودش که اصلا بازی نمیکنه
یک ماه بیشتره از پوشک گرفتمش ادرار عین آدمیزاد از همون اول همکاری کرد مدفوع تو دستشویی نمیکرد. یه بار کرد بدش اومد دیدم عق ش گزفت اذیتش نکردم
دیگه با داستان و قصه و کتاب و برات اسباب بازی فلانو میخرم
الان یه هفته س میگه از پی پی بدم نمیاد بانمکه شبیه شکلا نشونش دادم
میگم خوب بدت نمیاد بریم تو دستشویی پی پی کن میگه باشه. باز تا میبینم داره زور میزنه هرچی میگم بریم تو دستشویی برات کتاب میخونم میگه نه. تا پی پی تموم میشه خیالش راحت میشه میگه از فردا تو دستشویی میکنم
یه هفته س همین داستانو داریم
دیوونم کرده امروز تا دیدم داره زور میزنه گفتم بدو دستشویی نیومد و تو شلوارش کرد
منم انقدر از دستش خودمو زدم و انقدر دعواش کردم دستام داره میشکنه گلوم درد گرفته
الانم باهتش قهرم. وقت پریودم اعصاب ندارم
امروز ظهرم نخوابید بسکه تو خونه بازی و فعالیت نمیکنه اصلا خسته نمیشه. انگار یادش رفته بازی کردن با خودش چجوری بوده
منم همون ظهر که نخوابید گفتم اجازه نداری تلوزیون روشن کنی
حالا هی میره ولو میشه اینور اونور من غر نیزنم پاشو بازی کن باز یه ذره بازی میکنه دوباره ولو میشه