امروز دخترم بردم تالار به غلط کردن افتاد.
یعنی گوه بخورم جایی ببرمش ..
خیلی اذیتم‌کرد خیلی🥲

اخ دقیقااا
من ی سری بردمش ختنه سرون یکی از دوستامون تو تالار انداخته بود یعنی یه جا بند نمیشدددد فقط میگف بزارین خودم راه برم خودشم کف تالار لییییز با این ک خیلی کمک داشتم ولی بازم اذیت شدم
هفته پیش عروسی دعوت بودم مادرشوهرم هرکاری کر بیار گفتم اصلااا گف من نگه میدارم گفتم نمیخاد وسط تالار بیوفتی دنبال اراز منم معذب میشم نبردمش انقدددد خوب بود گفتم عوضش خانه بازی میبرمش بیشتر بهش خوش میگذره

خب عزیزم درسته اذیتی داره ولی ایقد باید ببری تا عادت کنه من خواهر زادم ایحور بود هیجا نبردمش تا سه سالگی بعدش دیگ از صدای عروسی رقص آواز میترسید
خیلی خیلی بدتر اذیت شد خواهرم تا عادتش داد

ماه پیش مراسم پسر عمم بود مجبور شدم ببرمش ینی کاری به سرم آورد که سر سفره شام بلند شدم گفتم دیگه غلط بکنم جایی ببرمش کسی نبود نگه داره نمیرم واجب که نیست که هم من اذیت بشم هم پسرم

خانما پسر منم همین مدلی اذیت میکرد و میکنه ولی گذاشتم هرکاری دلش میخواد بکنه توی تالار راه میره میشینه پا میشه و هزار تا کار دیگه تهش لباسشو عوض میکنم دست و صورتشو میشورم در عوض با محیط اشنا میشه الان از بس ازاد بوده تو هر کاری بهونه نمیاره و اذیتم نمیکنه

مام چند وقت پیش رفتیم عروسی ببینن از وقتی رفتم گفتم گوه خوردم تا وقتی ک برگردم با خنده رفتم با گریه برگشتم

منم بردمش هفته پیش انقد گریه کرد نق زد بغلم بود میگشتم کوفتم شد اصلا حال ندادبیشتر خسته شدم

درسته سخته ولی باید بردش تا با محیط بیرونم آشنا بشه منم ماه دیگه جشن داریم از شانس تالارش سر خیابون میشه میبرم اگه دیدم اذیتم ز میزنم بچه ها بیان ببرنش

رفتم شلوار بپوشم گریه کرد بزارین زمین شوهرم گذاشت توی مغازه چهاردست و پا می‌رفت😂

یا خدا توخونه نمیشه نگه داشت چ برسه بیرون

نگو ماه بعد ما هم عروسی داریم از الان استرس‌گرفتم چجوری ببرم پسرمو میدونم کوفتم میشه