سلام به ۹ ماهگی🥹
سفر ماهم داره کم کم تموم میشه و باورم نمیشه کمتر از ۵ هفته ی دیگه پسرم و بغل میگیرم🤱🏻
مطمئنم دلم برای تک تک روزای بارداریم تنگ میشه🥺اما خب از یه طرفم میدونم بودنش انقدر قشنک و شیرینه که نمیذاره حتی به روزای گذشته فکر کنم😍
این روزا پرم از ترس و استرس زایمان که قراره چی بشه قراره چطوری بشه…
اما خب تهش میرسم به این که هرچی بشه مهم نیست تحمل میکنم،چون تهش قراره پسرم و بذارن بغلم🥹😍
از خدا میخوام به حص همین ماه پربرکت و پرفضیلتش کمکمون کنه هممون زایمان راحتی و داشته باشیم🥲

و اما،برای تو مینویسم ماهان مامان🩵
وجودت برامون پر بود از عشق و برکت و خوشبختی🥺
من و بابا لحظه شماری میکنیم برای دیدنت پسر قشنگم😍

منم امروز رفتم تو 9 ماه

نمیدونم این حسی که میترسم از دلم دربیاد دلم تنگش بشه برای این دوران
همش اشک میاره تو چشمم
نکنه افسردگی دارم میگیرم؟

منم تازگیا همه ی غمم اینه که دلم برای حرکات تو شکمم تنگ میشه چیکار کنم

اوووف من که اصلا دلم برای روزای بارداری تنگ نمیشه فقط میخوام سریع بگذره از بس که حالم خراب میشد

انشالله بسلامتی فارغ بشی

انشالله به سلامتی بغلش بگیری برای منم دعا کن که راحت بتونم زایمان کنم🥺😍🥰