عمیقا دلم برای روزای قبلی ک پستونک میخورد تنگ شده
خواب صبحش خیلی خوب بود، ظهرا یه دوساعتی می‌خوابید شبا ساعت یازده دوباره خوابش می‌برد
ولی الان از صبح بیدار میشه یه کله بیداره نق میزنه کلافه ام از این همه نق زدنش انگار اصلا دیگه دلم نمیخاد این حس دست خودم نیست ولی واقعیته میخام راهی باشه از دستش فرار کنم حتی یه ثانیه آروم نداره مدام غر و نق بازی و سرگرمی هم نهایت یه ربع حواسشو پرت میکنه باز میگه بریم بیرون بریم تاب بازی
کاش بعدازظهرا یکم می‌خوابید آروم میگرفتم😔

ببین همه بچه ها همین هستن بچه ان دیگه از چیزی که عادت داشتن ازشون محروم شده ببینین قشنگ تا یکسال انشاالله برای تو کمتر ولی همینطوره.
من مریمم انقدر اروم و خوب بود ولی از شیر گرفتمش بهونه هاش کم کم شروع شد سه سالگی دیگه دوباره اروم شده بود بچه ام😘
تو هم همینطوره تجربه دارم که بهت میگن

درخواست میذی بهم

یه چیزی که ربط داره به عکست بگم من
موهاشو کاش خیلی مرتب فقط یک طرف اسمش میزاشتی خیلی قشنگ تر میشد

انشالله بزرگ میشه باز بهتر میشه چاره ای نیست جز صبوری حالا دختر من که پستونک اصلا نخورده همینه

درست میشه چند وقته گرفتی؟ الان خواب شب پسرم خیلی عمیقتر شده ظهراام میخوابه دیگه بعد از ۱۵ روز درست شد مثلا