واقعاماهایی ک دوقلوداریم یه بیرون رفتن هم زهرمارمون میش دیشب رفتیم تاجایی کلا پسرم روپام بوده یاس خانومم نق میزد اصلا ی وضعی

من هر دفعه میرم میگم دفعه آخرمه میرم بیرون اینقدر اذیت میشم

اره خدایی خیلی سخته. من اولین بار تنهایی می خواستم ببرمشون دکتر تا یک هفته غصه م شده بود😂 تا یه هفته شبا قبل خواب هزارتا فکر مختلف می کردم و زمان بندی می کردم کی بریم بیرون که به موقع برسیم ! آخرم دیر رسیدیم🤣🤣

خیییلی سخته دوقلویی من فقط خونه مامانم میرم اصلا جایی نمیرم ... خونه مادرشوهرم هم نمیرم شوهرم هی اصرار که بریم منم گفتم کسی منو درک نمیکنه که فقط میگم دلمون تنگ شده رفتنی شیرخشک و فلاسک و آبجوش و پوشک و لباس و رختخواب و اووووووو.....
خیلیم حوصلم سر بره میذارمشون تو کریر نیم ساعت میریم خیابون گردی میایم