۴ پاسخ

منممم

اره.من خیلی هم باهاش حرف میزنم.از صبح بخیر و کارای روزانه و شب بخیر.
با هر تکونش هزار بار قربون صدقش میرم.
خداروشکر واسه بودنش🤲🤲

یادمه از هفته ۲۵ به بعد همین حس هارو داشتم ترس مسئولیت مادر بودن دلم میسوخت ک من مامانشم ک هیچی از مادر بودن نمیدونم .یه وقتایی هم فکر میکردم نکنه اشتباه کردم نباید بچه دار میشدم . همش میگفتم کاش بیشتر مونده بود ب زایمانم برعکس همه ک همش دعا میکردن زود بگذره 😂از همون موقع هم افتاد رو دور تند خیلی زود گذشت اصن نفهمیدم چیشد

😍😍😍عزیزم
خیلی حس شیرینیه
من با روژا خیلی حرف میزدم
بادش بخیر
هر لحظه از مادر شدن شیرینه چه وقتی تو شکمه چ وقتی که به دنیا میاد
واییی اون لحظه ک به دنیا میاد و برای اولین بار میبینیش بهترین حس دنیاست با هیچ چیز قابل مقایسه نیست

سوال های مرتبط