خدا بچه ای مثل ماهلین نصیب هیچ مادری نکنه
هر چقدر صبوری میکنم باز ادمو زنجیری می‌کنه
.
.
.
از اذیت هاش که بگذریم
سرما خورده من سعی میکنم درک کنم میگم بچه اس آدم بزرگ تحمل مریضی نداره چه برسه به بچه باهاش کنار میام انگار نه انگار
حالم دیگه از صدای گریه و جیغ جیغاش بهم میخوره دلم میخواد خفه اش کنم
جیش کرده نمیاد پوشکش رو عوض کنم جیش میزنه بیرون تمام خونه رو نجس کرده فقط جیغ جیغ
پی پی می‌کنه بوی گوهش همه جا رو میگیره اصلا نمیاد عوض کنیم
میگه شیر بیار تو شیشه نمیخوره
غذا هم انقدر نمیخوره که شده استخون خالی مدام هم نق میزنه گرسنه اس و نمیخوره
دست بچه رو میچرخونه چیزی بهش بگی دو ساعت تمام گریه می‌کنه
سوپ براش درست کرده خواهرم همشو ریخته کف هال
داروهاشو کوفت نمیکنه بلکه خوب بشه با خوبی بهش میگم نمیخوره بهش باج‌ میدم نمیخوره به زور هم میدم تف می‌کنه یا انقدر گریه می‌کنه میاره بالا
یه اسپری بینی نمیزنه
یعنی اگه بخوام بنویسم از کاراش یه کتاب میشه
تو رو خدا دعا کنید یا من بمیرم یا این بچه یکم هم شده بهتر بشه

تصویر
۲۰ پاسخ

همه اینا رو پسر منم داره
ولی من خیلی حوصله بخرج میدم
ارومش میکنم
من صدبار بهت گفتم تا زمانی ک خونه مامانتی ب آرامش نخواهید رسید
اونجا عصاب خودتو خراب میکنن توام مجبوری از بچه خسته بشی
برو خونه خودت نترس
چن روز اول خیلی برات سخت میشه همش فکر خاهی کرد از پسش برنمیای
ولی بازم خودت باید باشی بعدش همه چی بخدا حل میشه

عزیزم حسودیشم میشه یکم باهاش مهربون تر باش گناه داره

عزیزم واقعا میدونم چی بهت میگذره سخته خیلی ولی اصلا به گریه هاش اهمیت نده کار خودتو بکن انگار پیشش نیستی من بردم مشاوره گفت اینقد گریه کنه تا بیهوش بشه همه ی مشکلات از رفتار خودمون بوجود اومده از امروز شروع کن هر جا شروع به گریه کرد تو برو تو اتاق برو سرویس بهداشتی فقط محل نده بگو گریه ت تموم شد بگو چی میخای این حل بشه خیلی از رفتاراش اوکی میشه

منم عاشق بچه بودم الان از هرچی بچه متنفرمممممم

خب انقدر که هرچی گفته شما قبول کردید اونم داره کارشو با جیغو داد راه میندازه بچه خوبه یکمم از مادر حساب ببره نمیکنم بزنش ها وقتی میگه پوشک عوض نمیکنم دوبار توام دعواش کنم جدی ازت ی حسابی ببره ک دفعه بعدی گفتی بیا پوشکتو عوض کنم خودش بیاد

اووووو بذار من بگم امشب دفه سوم داریم میریم بازار کاپشن و کلاه بخریم براش
اینقد تو پاساژ جیغ میزنه ک لباس تنش نکنیم بریم از پاساژ بیرون
امشب رفتیم اول براش ماشین خریدیم دست میذاره رو گرون ترینش خب از طرفی هر‌چی ماشین داره میکشنه
بازاینقد اذیت کرد اذیت کرد ک با شوهرم تو پاساژ بحث مون شد اومدیم خونه دست خالی...
اینقد شبا منو اذیت نمیکنه ک میگم تو تاوان کدوم گناه منی
استغفرالله 🤦

درکت میکنیم عزیزم بچه منم مریضه بخاطر آنتی بیوتیکش اسهال هم شده گرفتارم

خدا کمک همتون کنه ‌ ولی بخاطر اینه زیاد ب بچهاتون بها میدید من دخترم قهر کنه لج کنه اصلا سمتش نمیرم دو دقیقه بعد از اتاق میاد ولی اگر شوهرم خونه باشه میگم اون بره نازشو بکشه من اصلا حتی نمیگم صدف بیا . زیاد بچه رو لوس نکنید ب اندازه ب موقعش . هرچی خواست دراختیارشون ندارید من هرسه بوهامو ماشاالله از وقتی فهمیدم بازی چیه نوبت ب نوبت هر اسبابی رو براشون گزاشتم ‌ الآنم ناراحت نباش خدا نکنه خدا هم ازت نمیشنون چون مهر مادری و خسته بعضی بچها تو ی سنی عجیب میشن . من صدف ۲ و ۳ ماه تا ی ماه ب طور عجیب اینجور بود گریه بهونه پنج صبح می‌خوابید ظهر نمیخابید وای همش یماه اینجور بود جوری ک رفتم براش دعا گرفتم و خروس سر بریدم بردم پیش مامانم هواشو عوض کردم شکر خدا مهربون خوب شد .

میتونی دحتر کوچیکت رو بدی دست مادرت؟؟؟یکم خودت باشی و ماهلین
بفهمه هیج رقیبی نداره مامانش فقط برای خودشه .وشاید داروهاش رو بخوره غذاش رو بخوره بدونه تو هنوز دوسش داری هیچکسی نمیتونه جاشو برات بگیره ..ببرش پارک بدون بجه ی کوچیکت

وای وای وای دقیقا پسر منم همینه قفلی شدید تمام احساساتو منم دارم

ببرش مهد کودک خیلی بهتر میشه

خیلی اذیت میکنه دختر من. کل روز گریه و زاری بهانه و جیغ. لج. با داداشش. میگه. داداشش نه غدا بخوره نه بخوابه نه دست به چیزی بزنه هیچ. ولی مشکل من برعکسه من هر کی تو خونه دارو بخوره این میگه من باید بخورم. قایمکی به بد بختی داروهامون میخوریم

دقیقا منم روانی شدم همه ما مادرا که بچمون هم سن هستن همدردیم آرتام انقد سراغ همه چی میره همه چی میخاد اگه ندی انقد گریه میکنه نق میزنه مخصوصا به وسایل برقی انقد علاقه داره ببره بزنه پریز خودمو آروم میکنم میبینم از حرص دندونم درد میگیره میزنمش اصلا دست خودم نیست خیلی اذیت میکنه تهش کتک میخوره خسته ایم هممون

انگار داری دختر منو میگی دختر منم همینطوری هست وای نگم از بدی هاش که کار های بچه تو فراموش میکنی همش گریه از صبح تا خود شب گریه جیغ میزنه اصلا هم حرف معلوم نیست با من حموم می‌ره دستشویی می‌ره یک ثانیه منو تنها نمیزاره همش جیغ همش گریه منم خسته شدم بخدا اصلا جایی نمیتونم برم تا حدی خراب کاری می‌کنه که دیگه آبروم می‌ره هرجا رفتم با حرص خوردن و سر درد اومدم خونه خواهر گلم همه بچه ها همینطوری هستن تحمل تو بیشتر کن همین💔😓😓

فداتشم خواهر نعلومه چقد داعونی که انقد تایپ کردی از اذیتاش؛امیدوازم خدا بهت صبربده

درمورد بچه من حرف زدی من دیگه روانی شدم هرجا هم جدیدا میریم فقط گریه دیگه تحملم کمه واقعا کوچیک بود اینقد آروم بود الان مرده هام زنده هام یکی میکنه

هووف خیلی سخته درکت میکنم
حالا دُرسا هم گیر میده بیا باهام نرم تو خودش جیش بکنه هم نمیره با باباش
غذاشم من باید بدم
وگرنه میره نون خالی میخوره
هی بیا برام اب بریز
بیا نون بده
همه جا رو خرده نون میکنه
عروسکاش همه جا پخش
یا پرت میکنه
مدام جیغ و خنده های بلند
همشم کنار برادرش
ببینه رو پامه میات میگه منم بخابم و واقعا میخابه 😖
باهم دستشویی میکنن
باهمم گرسنشون میشه

انگار داری دختر منو توصیف میکنی ولی جدیدا خیلی بهتر از قبلش شده ایشالله برا تو هم یکم بزرگتر بشه خوب بشه ااین بار که سرما خورد برخلاف این دو سال و نیم در کمال تعجب داروهاش خورد دیگه جوری بود که مولتی دیتاینم نمیخورد که اشتهاش باز بشه چه برسه به دارو ولی خودمم تعجب کردم اصلا درسته هنوزم اذیت میکنه ولی الان واقعا نسبت به دو سه ماه قبلش خیلی بهتر شده

ان شاالله خوب بشه هر چ زودتر عزیزم

دورازجونت عزیزم میفهمم خیلی خسته ای
اما همه بچه ها همینن اوج سنشون برای لجبازی کردن از دوسال تا سه سال نیم
دختر منم همینطوره لج میکنه گریه میکنع جیغ میزنه
فقط فقط باید دل بع دلش بدی برای هرچیزی ی بازی بزاری
مثلا برای عوض کردن پوشکش بازی تون آب بازی باشه تا شوق پیدا کنه بیاد برا خوردن داروها مثلا دنبال بازی کنین بگین اگر داروتو بخوری قوی میشی میتونی منو بگیری کلا باید با بازی سرشون گرم کرد تا دوره اش بگذرا

سوال های مرتبط

مامان آرش مامان آرش ۲ سالگی