اونموقع تازه عروس وتازه خانه داربودین شده شوهرتون مهمان زن وشوهر واسه شام دعوت کنه بعد برنج نرم دربیارین وشفته بشه😟برامن شده خجالت کشیدم خیلی،حتی یه بار خشک شده بود میگفتم تابیان بخورن گرم بمونه

حالا من یبار همههههه چی آماده کردم قیمه درست کرده بودم تا سیب زمینیاشم سرخ کردم ترشی و سالاد و همه چی آماده مهمونامم مادرشوهر و برادر شوهرم اینا بودن دیگه گرم حرف زدن شدم هی رفتم آشپزخونه اومدم گفتم یه کاری داشتم که نکردم ولی یادم نمیومد چی یهوپدرشوهرم گف سفره بیارین دیدم برنج فراموش کردم درست کنم🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣تازه تازه عروسم نبودم دوتا بچه داشتم اونموقع🤣🤣🤣🤣

من بچه هم نبودم ازدواج کردم ۳۹سالم بود تعریف نباشه اشپزیمم ۲۰نباشه بدم نیست چندروز بود ازدواج کرده بودم سیب زمینی سرخ کرده بودم همش زود سیاه میشد وبعدمیسوخت مغزم نمی پخت خونمون بودم همه میگفتندعالی د ست میکنی تندرست بکن بعد ریختم دور دوباره سرخ کردم بازم همونطور شده بود مونده بودم بعدچند مدت خواهرزادم تعریف کردم گفتش سیب زمینی بمونه نزدیکای عید بود شیرین میشه اینطوری میشه کشاورزان من نمیدونستم

من یه بار دعوت کردم عروس دوماد بودیم اونم همکار شوهرم با زن و بچهش. من باور می‌کنی. یادم رفته بود برنج رو گاز بود خاموش یه ساعت تمام. وای وای نگم برات. بندگان خدا. آنقدر خاطره عروسیشونو تعریف کردن که اشکال ندارع برای ما هم همچین اتفاقی پیش اومد. کلی شوخی و خنده دو ساعت منتظر. برنج. بپزه 🤧🥴 حالا. این به کنار. اومدم یابد بیارم سر سفره. سالاده دخترش. چپه کرد. کف. خونمون. بدون سالاد شام خوردیم

من ولی زود رفتم ازاول درست کردم شفته شفته شده بود ریختمش بعنوان تهدیگ برنج بعدی

برای من نه
ولی خیلی پیش اومده ک خونه تازه عروس داماد رفتم یا شفته دادن بهمون یا خام
خونه یکی رفتیم تازه یه ماه بود عروسی کرده بودن
برنج و از تو ابکش ریخت تو قابلمه گذاشت یکم گرم شد اورد جلومون یعنی کلا خاااام خااااام بود برنج
خونه یکی دیگه رفتیم اینقدر شل بود برنج ک نگممم بعد دوسال چند وقت پیشم رفتیم با اینکه 3 سال رد شد از عروسیش بچه داره بازم شل شل داد بهمون🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️