مامان 👼پسرتوراهیم👼 مامان 👼پسرتوراهیم👼 هفته بیستم بارداری
مامان دلووان مامان دلووان ۳ سالگی
امشب مادرشوهرم زنگ زد شوهرم بره بالا شماره بگیره واسشون منم پشت سرش رفتم از در شوخی اومدم که نگاه نگا پسرخودشونو صدا میزنن چایی تخمه میخورن به ما نمیگن دیگه نشستمو اول گفتم اومدم بالا ازتون گله کنم چرا نمیریدقرض خودتونو بدید کارت یارانمون درست بشه(پدرشوهرم چک شوهرمو داده بود پول قرض کرده بود نتونسته بود مقداریشو پس بده چک برگشت خورده بود حساب شوهرم بسته شده الان دوساله یارانمون بستست )بعدش یکم راجب این موضوع حرف زدن که پول ندارنو اینا پول جمع میکنه میده بعدش گفتم یه شکایت دیگم ازتون دادم چند ساله طلاهامو واستون فروختم تازه عروس بودم نذاشتید چند ماه طلاهام تو دستم باشه واستون فروختم نخریدید حداقل بیاید یه کاغذبهم بدید که ۱۵مسقال طلا بهتون دادم یکمم گریه زاری کردمو گفتم حلالتون نمیکنم تا بهم پس ندید همش بخاطر این قرض منه که هیچیتون معلوم نیست با اینکه همش کار میکنید شوهرمم این وسط همش مزه میپروند تا بخندیم اعصابمو خورد میکنه اینجور موقعه ها که باید پشت آدم باشه جدی باشه مسخره بازی درمیاره
پدرشوهرمم این وسط میگفت ۵مسقاله ۱۵ نیست تا قانعش کردیم ۱۵مسقال بوده مادرشوهرمم این وسط پشت منو گرفت خداروشکر حالا قراره واسم یه کاغذ بنویسن که ۱۵ مسقال طلا بهشون دادم باید پس بدن مادرشوهرم گفت خونه فروش بره اولین کار طلای تورو میخریم خداکنه که راست بگن
بنظرشما کاغذو چندنفر باید امضا کنن تو یه کاغذ معمولی باشه بعدا قانونی حساب میشه یا باید بریم جایی؟؟
مامان معجزه مامان معجزه ۱۲ ماهگی
مامان شاهین همه وجودم مامان شاهین همه وجودم ۱ سالگی