مامان وانیا🎀🩷 مامان وانیا🎀🩷 هفته بیست‌وهفتم بارداری
مامان هدیه امام رضا مامان هدیه امام رضا هفته نوزدهم بارداری
مامان Delvin🦋 مامان Delvin🦋 روزهای ابتدایی تولد
مامان فندوق مامان فندوق ۲ سالگی
خانما کیا اخلاقشون مثله منه گذشته رو مدام ب شوهرم سرکوفت میدم یا تکرار میکنم.شوهرم میگ هربار ک میگ بس کن دیگ چقد میگی.آخه من یهو نمیگم مثلا میگ مرد مثله من باید باشه ک خودش براخودش عروسی بگیره ن کمک باباش بعد بهش میگم من ک خودم عقدمو برا خودم گرفتم تو فقط یه عروسی گرفتی اونم بادعوتی خیلی کم.یا میگ مادر زن داداشش برا عقد داداشش مدام نظر میده میگم آره فک کردی همه مثله خانواده منن ک مراعاتت کردن بعد مادرتم سواستفاده میکرد منو حقیر میکرد...یه عقد گرفتم اون محضری ولی این عروسه ۳تا جشن گرفته یکی جشن نشون یکی کاغذش باعقد...میگم لااقل من ک الان باخانوادت قهرم ،داخله این چندسال ک تاحالا طرفمو نگرفتی پشتم نبودی الان ازخوبیای منو خانوادم بگو ک یکم خانوادت ب خودشون بیان یکم پشیمون بشن.بفهمن من ک اینقد صبور بودم کم توقع خانوادم چقدم هواتو داشتن میگه چرا بگم دلیلی نمیبینم.بخدا دلم خیلی پره یه عالمه عقده مونده رو دلم.ک داخله این چندسال خودم خودم رو خوشحال میکردم چ ازلحاظ لباس وسیله...مادرشوهرم شوهرمو پر میکرد ک اینو چرا خریدی برازنت ...من خودم شاغل بودم.ولی الان این عروس ک اومده خانواده شوهرم گنگ شدن ب شوهرم میگن مادرش آرزو داره دلش میخواد دخترش برنامه اش اینجور باشه.میگم یعنی مامان من دل نداشت هرروز خانوادت یه چیز میگفتن برنامه هامونو بهم میزدن.میگ وای چقد میگی.میگم بابا بعد۸سال زندگی یه بار بگو مامان دیگ چیزی نمیگی برا داداشم ک برن ماه عسل یا باخودمون زندگی کنن یا آرایشگاه نره خانمت براعقد...شوهرم خیلی جاها برام کم گذاشت الانم انگار حسود شدم ن ب عروس جدیده ب اینکه چرا مادرشوهرم ب این عروس چیزی نمیگ.