مامان سه‌تاگل‌دخترم😍 مامان سه‌تاگل‌دخترم😍 ۳ سالگی
۱۰۳ 💔💔💔😄😄😤😤😤😤۱۰۳
بچها که با باباشون رفتن بابام زنگ زد به برادر شوهرم گفت ادرسه اون دخترو بهم میدی یا خودم پیداش کنم میدونی که پیداش میکنم میام محل کارتون آبروی همتونو میبرم ... من با برادر شوهرم فقط سلام خداحافظ حرف میزدم .... گوشیرو از بابام گرفتم شروع کردم به حرف زدن گفتم تو دیشب که ما خونتون بودیم میدونستی چیزی به من نگفتی گفت چی میگفتم آخه گفتم چی میگفتی گفتم تو چجور آدمی هستی مگه داداشت جلوی چشمات نبود مگه زن نداشت مگه بچه نداشت نمیدیدی داره چیکار میکنه گفتم من ۲۵ سالمه سه تا بچه دارم داداشه تو رفته با ی دختره ترشیده که از خودش بزرگتره اره من چی کم گزاشتم برای داداشت هان گفتم تو خودت دختر داری این چیزا سره دخترت بیاد راضی میشی ها جواب بده من هر چی میگفتم ساکت بود گری میکردمو داد میزدم میگفت چی بگم آخه گفتم میدونی داداشت به من چی میگفت به من می‌گفت اگه از خونه یوقت شرتو سوتین زنونه پیدا کردی بدون کسی انداخته خونه میخواد مارو خراب کنه این حرف یعنی چی ها بابام میگفت گریه نکن مامانم میگفت ولش کن بزار حرفشو بزنه ... حرفامو زدم قط کردم ... چند روز گذشت هی پیام میداد عزیزم من کاری نکردم چرتو پرت بیا بریم از اون شماره که مزاحم شده ب مامانت شکایت کنیم گفتم لازم نکرده بابام شکایت کرده ... پدر شوهرمو مادر شوهرم از شهرستان اومدن دایی وسطیم برادر شوهرمم اومدن همگی با هم اومدن خونه مامانمینا ....