مامان رادمهر مامان رادمهر ۱۵ ماهگی
سلام مامانا رادمهر از همه جا میگیره بلند میشه از کنار مبل و دورتادور راه می‌ره ولی مستقل نمیره چکاب هم داده مشکلی نداره خودمم دستشو میگیرم تاتی ببرم بدش میاد
مامان 🧿امیرعلی🧿 مامان 🧿امیرعلی🧿 ۱۴ ماهگی
مامانا پسرم روی پاهام میخوابه میزارم زمین گریه میکنه نمیدونم چشه چکار کنم🤦‍♀️
مامان nini kocolo مامان nini kocolo هفته سی‌وپنجم بارداری
سلام خانمای بیخواب عین خودم 😑🙂👋
عزیزان رفتم بهداشت هزار تا چرت پرت تحویلم میدن
خداخدامیکنم کی ازدست اینا خلاص شیم خدایا خستم کردن
هم راهم دوره نه پیاده میشه رفت نه هم شوهرم میبره اخه نیست اون تایم صبح ... .
همم دکترشون مال تغذیه لیست داده وزنت بالارفته ازاین به بعد این لیستو ادامه بده . مستقیم ورک گفتم نداریم عزیزم .نوشته هرشب شیر هرروز میوه پسته کشک خوب واقععا نداریم هرروووز ازکجابیارم🥲😑👌
.
بعدش هم گفتم وزن بچم پایینه اگر من نخورم اونم وزنی نمیگیره ماه اخرم ۲۵ روزم مونده ان شا الله .
بعد ساکت شد والا بعدزایمان میشه نخورد میشه رژیم گرفت ولی اگر یک بچه خداناکرده کم وزن بیارم مگر شوهره و... ولکن منن اونوقت 😒
هرچی ازخودم رد میکنم نرم بهداشت باز زر زررنگ زنگ میزنن که بیا .
مامان جوجه کوچولو🐤💙 مامان جوجه کوچولو🐤💙 هفته سی‌وچهارم بارداری
مامانا من شبا اصلا خوابم نمیبره چیکار کنم
مامان دختر کوچولوم مامان دختر کوچولوم ۳ ماهگی
منظور از شیر خشک رژیمی چیه؟چاق نمیکنه؟کدوما رژیمی ان؟
زهره زهره قصد بارداری
سلام خانم ها میگم برا سونو ذخیره تخمدان روز سوم پریودی حتما باید بری یا اول تا سوم؟من میش جمعه روز سوم بنظرتون چیکار کنم؟
مامان ویهان مامان ویهان ۹ ماهگی
چ رعد و برقی میزنه همه جا روشن میشه 😬🥲
فاطمه فاطمه قصد بارداری
خانوما من تازه بتا دادم باردارم
میشه باقالی یا همون باقاله بخورم
مامان ایلیا مامان ایلیا ۱ ماهگی
وای امشب مچ شوهرمو گرفتم.. قشنگ بلده چجور پسرمو بغل بگیره و ساکت کنه..از منم بهتر..جوری ک من از اون یاد گرفتم..بعد وقتیکه دیه حوصله نداره بگیرش ..با ی پوزیشنی بغلش میکنه ک گریه بیوفته بعد بدش ب من شیرش بدم یا من بغلش کنم.. مردا خیلی با سیاست شدن .. گفتم هواستونو جمع کنید ..
مامان آقا آرتا مامان آقا آرتا ۳ ماهگی
یکم حرف بزنیم
شما جای من بودید چیکار میکردید؟
من خدارو صدهزار مرتبه شکر با شوهرم هیچ مشکلی ندارم
یعنی تو این ۴ سال برام بهترین رفیق بوده واقعا
از اونجایی که ما همکار بودیم من همه کسایی که از قبل همکارش بودن رو میشناسم
جدیدا با دونفر میگرده که اونا واقعا مردایی هستن که دنبال زن های دیگه هستن
منظورم از گشتن تو همون محیط کاره نه بیرون
من واقعا میدونم شوهرم مثل اونا نیست
میدونم کاری نمیکنه
بارها اومد خونه گفت بهشون گفتم دلتون برای زندگیتون نمیسوزه
ولی من واقعا دوست ندارم با اونا بگرده
یا در ارتباط باشه
تا الان خدایی هیچکدوم به همدیگه نگفتیم چیکار کن چیکار نکن کجا برو کجا بیا
میگم واقعا اینجور چیزا تو زندگیمون جایی نداره
ولی احساس خوبی نسبت به این دونفر ندارم
من زیادی حساس شدم
یا حق دارم؟
شما جای من بودید میگفتید؟