مامان نیهان 💕 مامان نیهان 💕 ۸ ماهگی
مامان البالو و گیلاس🍒 مامان البالو و گیلاس🍒 ۱ ماهگی
چقدر بدم میاد تا من ی چیزی میخرم چشم خانواده شوهر در میاد مادرشوهر و خواهرشوهرم دنیا طلا دارن و میندازن ی بار من و شوهرم جسارت نکردیم خیره نگاه کنیم بگیم طلا خریدید یا هرچی هزار تا کار میکنن هزار مدل لباس و وسیله میخرن نمیدونم چرا عروس بدبخت ی چیزی میخره چشمشون در میاد
گفته بودم قرعه کشی به اسمم در اومده رفتم با شوهرم گوشواره بخریم خیلی قیمتش کمتر از پولم بود اونجا ی زنجیر کارتیر بدون اجرت دیدم قیمت کردم گفت ۱۳۰ شوهرم گفت بردار گفتم سی بیشتر از پولمه یهو بعد قرنی جو گرفتش لوتی گری کرد گفت گوشواررم بردار اقا ما گرفتیم امشب خونه پدر شوهر انداختیم یهو سره سفرش بابا گیر داد طلا خریدیییی مبارک باشه گیر داد شیرینی بده منم هیچی نگفتم یهو مادرشوهرم دید تا قبلش ک نمیدونست طلاعه اخلاقش خوب بود یهو گفت من فکر کردم بدله بعدش اخماش چنان رفت توهم دیدنی هی شروع کرد به من تیکه انداختن هی سره بچه ها گیر میداد بهم گازمون قطع بود هی شوهرم میگفت خونه سرده هنوز گاز وصل نشده ی تعارف نزد بمونید اخر سر با پدرشوهرم شروع کرد بحث کردن چنان رفتاری کرد علنا مارو بیرون کرد از خونش😐😐😐اخه این رفتارا چیه مگه من ی بار اخم کردم بگم شما دارید من ندارم جرا انقدر فشار اومد بهش رفتم تو فکر
مامان پناه مامان پناه روزهای ابتدایی تولد