مامان ناا مامان ناا ۶ سالگی
سلام اونایی که اهل خواندن رمان هستین حتما راویتو رو امتحان کنین

این اپلیکیشن عالیه هر روز اتوماتیک رمان جدید بهش اضافه میشه

لینک دانلود توی مایکت هستش حتما امتحان کنین

«‏‏راویتو - رمان اینترنتی با آپدیت» در مایکت:
https://myket.ir/app/com.app.ravito
مامان Haylin مامان Haylin ۳ سالگی
کی اینجا آیفون ۱۱ داره چطوره؟لطفا گوشی دیگه معرفی نکنید ❤️🙏
مامان Haylin مامان Haylin ۳ سالگی
کی اینجا آیفون ۱۱ داره چطوره؟لطفا گوشی دیگه معرفی نکنید ❤️🙏
مامان امیرعلی مامان امیرعلی ۴ سالگی
آیا مخابرات بدون اجازه مالک خط میتونه خط ه کسی دیگه واگذار کنه؟؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آرمین. اروین مامان آرمین. اروین ۳ سالگی
مامانا تولد شوهرم نزدیکه می‌خوام واسش کیک بخرم یا کیک معمولی درست کنم در ضمن اون تو نداریش واسم کیک خرید و آدمی نیست که بگه مثلا من واست کیک خامه ای گرفتم تو کیک معمولی خریدی و الانم دستش خیلی خالی شده حالا موندم کیک درست کنم یا آماده بخرم ؟
مامان زهرا خانوم نارس مامان زهرا خانوم نارس ۵ سالگی
سوال:سلام از یه خسته و له به دوستای گلم
خانومای تهرانی و کرجی که بچه کلاس اول و پیش دبستانی دارن
اُپارک تهران برای بچهای کلاس اول و پیش دبستانی بلیط رایگان گذاشته فقط همراهشون باید بلیط تهییه کنن گفتم قبل از مدرسه بچهارو شاد کنید
به دوستاتون اطلاع بدین
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان فندق خانوم مامان فندق خانوم ۵ سالگی
۷ تا دوس دارم ک همشون بچه هم سن دختر من دارن.میگم از چیه بچه اونا مادب و ارومن ولی دختر من اروم و قرار نداره حرف گوش کن نیس شلوغه.حالا من خبلی مادب با دخترم میحرفم نزدم تاحالا.ولی دوستام صدا در میارن رو بچه هاشون من میترسم کتک میزننن یک ریز ی بارم نه دم ب دیقه
مامان فندوق مامان فندوق ۳ سالگی
مامانا من دوماهه باردارم ضربان قلبش ۱۵۹ بود . اصلا تهوع و ویار ندارم . ی ذره لکه بینی داشتم اوایلش. اوایل بارداری سردرد داشتم و لواشک دوس داشتم . زیر شکمم مثل نبض میزنه . لاغر هم شدم . ب نظرتون جنسیت نینیم چی باشه
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آتیلا و آرتیا مامان آتیلا و آرتیا ۵ سالگی
خانما پسر کوچیکم 2سال و یه ماهشه وزنش 13 قدش 83.84ایناس کمه؟یکسالگیش قدش 69 بود کوتاه بود
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان دردونه قلبم مامان دردونه قلبم ۵ سالگی
ای خدا این دختر من هرروز یه بهانه داره برا گریه کلافه می کنه ادمو خودش اصرار کرده تختشو بردیم اتاقش الان یه روز درمیون میاد اینجا تخت ما هم کوچیکه هی می برم تختش دوساعت بعد باز میاد موقعی تختشو بردیم گفتم بچه جان اینو دیگه ببریم نمیشه دوباره بیاریما سخته باز کردن و بستنش گف نه من مگه ترسو ام بیام پیش شما میگم الان چرا میای همش میگه میام خودشم نمی دونه الان باباش گف کار داره پذیرایی گف تا من بیام بخوابه بعد ببرم تخت خودش قبول کرده ولی می دانم نصف شب باز بیدار میشه میاد