مامان فرشته ها🧚🌈👼 مامان فرشته ها🧚🌈👼 ۳ سالگی
سلام قشنگای من
زمانی که شاغل بودم تو محل کارم ،یه پسره ازم خوشش اومد یه مدت کوتاه باهم تلفنی صحبت کردیم بعد دیدم خیلی بچه س و مرد زندگی نیست گفتم من نمیتونم ادامه بدم،خلاصه همش اصرار میکرد و مدیرمون رو چندبار واسطه کرد که بیاد خواستگاری،انگشتر خرید و گفت برای نشونه هروقت اومدیم خواستگاری میارم برات ،عکسمو خودش طراحی کرده بود،خلاصه خیلی عاشق بود
بعد گفت من هیچوقت از تو دست نمی‌کشم مگر اینکه ازدواج کنی
بعد من عقد کردم ،چندماه بعدش به یکی دیگه از همکارام پیشنهاد ازدواج داد و اونم فوری قبول کرد و ازدواج کردن،الانم یه دختر دارن
بعد امروز تو اینستاگرام دیدم به من درخواست داده،منم سریع درخواستشو حذف کردم
شاید از اینکار هدف خاصی نداشته باشه و فقط محض کنجکاوی باشه ولی من هیچوقت نمی‌خوام کوچکترین کاری کنم که اون آدم هوایی بشه و یاد گذشته بیوفته و نسبت به زنش سرد بشه
یا اینکه خودم بخوام با دیدن عکساش یا هرچی ،به احساس شوهرم خیانت کنم ،من زندگیمو دوست دارم با همه ی مشکلاتی که داریم
خیانت از همین چیزای کوچیک شروع میشه