مامان ❤️🤞Mahdyar🤞❤️ مامان ❤️🤞Mahdyar🤞❤️ ۲ سالگی
خانوما دیشب خونه مادرشوهرم بودیم دختر همسایشون ۹ سالشه اومده بود پایین پیش ما همیشه وقتی میریم اون میاد پیش مهدیار
اخر شب دختر همسایشون که ۹ سالشه داشت با شوهرم شوخی میکرد شوهرم به شوخی خوابوندش یکم خرمالو لع کرد داخل موهاش داخل گوشش هم رفت
دختره گفت برم بالا برم حموم
بعد که رفت یک ربع بعدش مامانش زنگ زد بهم گفت چیشده و اینا گفتم بخدا شوخی کردم باهم گفت اخه دخترم بغض داره میگه برم حموم
من با مامانش رابطم خوبه تقریبا
به همین خاطر پیش خودم میگفتم نکنه ناراحت شده باشه یا فکر دیگه ای کنه به همین خاطر الان دوباره زنگ زدم به مامانش گفتم بخدا اینجوریه داشته باهاش شوخی میکرده خرمالو رو مالیده یکم بغل موهاش اونم گفت اخه دیشب اومده بغض داشته گفته مامان میخوا برم حموم مامانش میگفت فکر کرده شوهرمن خرمالو رو پرت کرده که اونجور شده گفتم نه بخدا اینجوری بوده سربه سرش گذاشته منم زنگ‌ زدم بگم ناراحت نشی من بجای شوهرم عذرخواهی میکنم
گفت نه بابا دیشب یکم بهم برخورد دخترم اونجوری اومده گفتم من زنگ زدم بگم فکر بد نکنی من عذر خواهی میکنم

بنظرتون بدکاری کردم ؟؟؟؟
مامان لیانا مامان لیانا ۱۵ ماهگی
مامان ماهلین مامان ماهلین روزهای ابتدایی تولد
مامان پناه کوچولو. مامان پناه کوچولو. هفته سی‌ویکم بارداری