مامان دخترم مامان دخترم ۸ ماهگی
صبحو با فحشای افریته روزمیکردم شب خسته وکوفته توخاب میرفتم حالادیگه تنها خودم نبودم دلم برا دخترامم میسوخت که مثل بچه های همسن خودشون نمیتونستن یه خوشی هرچند کوتاه داشته باشن باباشون یه آدم بی حس وبدبخت بود حتی بچهارو بیرون از خونه یکبارم نمیبرد خداازش نگذره پولداربوداااا ولی بشدت خسیس خودشم یه لباس خوب نمیپوشید چه برسه بقیه
بایه خانمی آشنا شده بودم کارگاه داشت توش پنبه حلاجی میکرد وتشک درست میکرد گفته بودم نمیتونم نمیزارن بیام اونجا کارکنم کارا رو بفرسته برام توخونه انجام بده یه خرجی بهم بده براخودم وبچهام اینبار کارم هزاربرابربود هم کارخونه بود هم کارای تازه ازصبح طلوع خورشیدکارمیکردم یه چرخ خیاطی دستیم خریده بودم باپولم عفریته ازصبح فحشم میدادتا غروب میگفت تو چرخ خیاطیت برق زیادمصرف میکنه صدای کار کردنت نمیزاره ما آروم شیم بهانه الکی میگرفت بارها دعوامون شده بود تو صدبار یبار جواب میدادم خودشو دختراش میریختن سرم حتی انتر تا سرحدمرگ کتکم میزدن دخترای بدبختم میفتادن روم وشاهد همه اون صحنه ها بودن تنها بهانه انتر خوشکل بودنم بود بقررررران اصلاحرف نمیزدم روانی از درمیومد میگفت نکنه هوا برت داره که خوشکلی خ ششتیپی میزد زیرچشمو کبودمیکرد به قول خودش تاکسی نگام نکنه
مامان نیلو مامان نیلو ۶ سالگی
مامانا خندم میگیره بقران صب اومده خونه دیدم لبشو بخیه زده بعد عین مظلوما میگ تو میخای پرونده پزشک قانونیاتو کوه کنی واسه خودت محلش ندادم باز گفت گفتم ب توچه گفت ن بگو کاردارم تا من الکی نرم شکایت ،منظورش برالبش بود گفتم تو برو شکایت هه راه خودتا برو من راه خودما میگ ن اینا همه الکیه فقط پول دادنه فکر کردی فایده داره گفتم نه فایده نداره میخای برو میخای نرو کاری ب کارمنم نداشته باش گفت بیاسیمکارت من رو گوشی توعه بدع میخام فتم برو بردار نگو اومده سیمکارت خودمو برداشته و رفت امروز بچم حالش بد بود استرس داشت نرفت مدرسه گفت بچه رو میبرم اسب سواری گفتم میام میزارمدون گفت نه با رفیقم میریم خلاصه رفیقش اومدباماشین رفتن بعد من اومدم سرگوشی دیدم سیمکارت خودم نیس رفتم خونمون از خونه مامانم زنگ زدم شمارم دیدم جواب میده صدا حرف شکایت میاد گفتم سیم کارتمنو کجا بردی کجای گفت کلانتری منم گفتم شکایتتو کردی سیم کارتمو بیار ،اومدخونه گفتم کار خدا رو میبینی نشستی گفتی کلانتری و شکایت ک پول دور ریختن ولی پاشدی رفتی سیمکارت منم بردی ک اس ام اسش و نبینم نفهمم شکایت کردی 😂😂😂😂گفتم سیر برو شکایت کن ببینم حق طلاق میخای یا دیه ،😂گفتم بدبخت دیت ده میلیون میشه اینم از رو قسط سکه مهریه میگم کم بذارین😂😂😂😂 وای داشت سکته میکرد گفت نخیرم من رفتم نااونجا اماشکایت نکردم پشیمون شدم من دنبال این تخم جروم بازیا نیستم 😏😂😂حالا میگ برو توام پرونده پزشک قانونیاتو بیار خونه چرا اونجا هشتی گفتم ن بابا اون خری ک فکرمیکنی خودتی میگ پ ببین کی دنبال ندزدن ب زندگی گفتم ارع باشه بشین ،،انتر اقا چهارماه پیش طلاشو فقط میخواست بعد سندخونه رو الانم پرونده شکایتارو 😂😂
مامان مهیار مامان مهیار ۱۱ ماهگی