مربدط به تاپیک قبل😭سوراخ سوراخش کردن😭اخ خدا وقتی امپول میزدن انگاری سیخ میرفت تو قلبم😭

وقتی با پارتی بازی میندازن سرکار آخرشم اینه یه مشت بی سواد میخوان ما رو درمان کنن،منم سر زایمان بلایی سرم اوردن افتادم به خون ریزی به زور میخواستن بچه ۴۶۰۰ کیلویی رو طبیعی بیارم،دکتر که دوپایی رفته بود رو تخت با دوتا دستاش به زور فشار میورد به شکمم یکیم از پایین دهانه رحمم رو با دستاش باز نگه داشته بود که دیگه دیدن افتادم به خون ریزی سز اجباریم کردن ۱۷ ساعت من درد کشیدم جالب دکترم خودشون میدنستن من نمیتونم طبیعی بیارمش دنیا!!
بچه اوردن تو این دوره زمونه شده درد و درد و درد...!!
ان شالله خدا سلامتی بده گلم،نمیدنم مرخص شده عزیز دوردونت یا نه!!
اگه شده خداروشکر از اون بیمارستان لعنتی خلاص شدی اگه نه ان شالله به حق پنج تن زودی مرخص شه خلاص شی گلم !!تو بغلت خندهاشو ببینی🙏❤️

عزیزم بچه من ۸ روزش بود سوراخ سوراخش کردن ،تا یکماهگیش ،اینقد رگ گرفتنو رگش خراب شد میخواستن به گلوش بزنن رحم ندارن اونم براتشخیص اشتباه ،دخترم ۴۰ دقیقه زجه میزدزیردستشون نمیدادن بچمو دنبال جابودم خودنوحلق آویزکنم بخدا ،خداروشکر گذشت
انشالله خداسلامتی بده به بچت باجون ودلم میفهممت

بخدا انقد اعصابم خورد میشه ها بابا پرسنل بیمارستان آنقدر گااااااون اخه

عزیز دلم ایشالا زودی خوب بشی . قربون دستای کپل تو بشم

من بچم خوشخواب بود بعد زایمان بچم 2 روزش بود بردمش حمام بعدش کلی خوابید ترسیدم بردمش بیمارستان گفتم چرا خواب نکنه چیزش شده اصلا بدون اینکه نگاه کنه معاینه کنه چندتا آزمایش نوشت وگفت خونش عفونت داره بردمش پیش یه پرستاری خیر ببینه گفت هیچ چیش نیست ببرش خونه اگه اینجا موند سوراخ سوراخش میکنن بچتو زود ببرش نزارش اینجا واقعا هم هیچیش نبود همیشه دعاش. میکنم بعضیا واقعا هیچی حالشون نیست

الهی بگردم پسر منم همین بود تازه تازه کبودیای دست و پاش داره از بین میره
انشالله زود تر میاریش خونه عزیزم
راجب روند بهبودش چیزی نگفتن

بمیرم الهی چقد برادخترت نارحت شدم یاد جیغ ودادوفریادای دختر خودم افتادم وقتی ادرار می کرد😔😔😔😓😓😓

اینجا دخترمو مرخص کردن تمام دستاش سیاه و کبود بود یعنی یه سر سوزن دلشون نمیسوزه انگار دلاشون از سنگه

یا خدا قلبم درد میگیره
الهی به حق همین ماه عزیز زودتر بچت خوب شه مرخص شید😭😭😭

مامان ابرا نورالرقیه وقتی دنیا امد زردی شدید 29 گرفت بردم بیمارستان ده روز بستری بود تعویض خون شد. تمام دستو پاهاش سیاه بود دیگه بدنش انژیو کت قبول نمیکرد. یادمه بچمو از بغلم کشیدن بردن تو اتاق درو روم بستن.یهو دیدم دخترم جیغ میکشه درو باز کردم دیدم بند ناف دخترم دست دکتر داره قیچی میکنه دخترم بدنش پر خون بود. الهی بمیرم براش وقتی دیدمش انگار یکی با چکش کوبید تو مغزم بیهوش شدم. دکتر خیر ندیده به شوهرم میگفت همه چیز دست خداس دخترتون بمیره یا بمونه یا اسیب مغزی میبینه😭😭😭

سنی هم نداره الهی
منم پسرم دوسه بار بستری شد میفهمم چی میکشی من فقط از اول تا آخر حرفامو ب خدا میزدم آروم میشدم

هنوزم بیمارستانه؟

بمیرم برابچت ان شالله زودخوب شه

الهی بگزدم چقدرمن پشت اتاق رگ گیری گریه کردم😭

تایپیکاتو خوندم یه ماهه زایمان کردم قبلش پسردوسالم کلی مریض بود بشدت
بعد زایمان کردم بچم عفونت ریه گرفت اکسیژن پایین رفت ان آی سیو
بعد مرخص شدم پسر دوسالم پونزده روز تب چهل درجه داشت بعد بستری شد عفونت خون و روده شدید داشت خودم تنها پیشش بودم سزارین شده بودم تازه درد شدید داشتم کمک نداشتم مادرم انفولانزا گرفت بعد مرخص شدیم اسهال استفراغ شد بعد الان بچه یه ماهم شدیداً سرماخورده وسرفه میکنه باید بستری شه شوهرم تو جاده لاستیکش دررفته نزدیک بوده چپ کنه
شوهرم دویست ملیون بدهی به بار آورده
اصلا بریدم نمیدونم به نحسی اعتقاد داری واقعا واسمون نحسی اومده

🥺ای جانم منم پسرم زردی داشت هر روز ازمایش روز اولم انژوکتو بد زده بودن چند بار دستکاریش کردن و بعد عوضش کرون و من پشت در با صدای گریه بچم میخواستم بمیرم اون لحظه🥺

خدا لعنتشون کنه ای خداااااااا

الهی بمیرم😥

خدایا جیگر من کباب شد چه برسه به تو ک مادرشی توروخدا انقدر خودتو ناراحت نکن هممون گذروندیم این روزهارو😭😭😭من ۷بار برای ازمایش زردی بردمش تو ۱۴روز 😭😭😭😭خوب میشه زودی 🥺