من هر سری باید از پریناز خانم کلی خواهش تمنا کنم ک توروخدا بیا تشریف ببر جیش کن تو دسشویی پریناز خانم با کلی ناز عشوه بعد از کلی خواهش التماس من تشریف میبره تو دسشویی بعد امشب رفته بودیم رستوران دقیقا میز کناریمون یک دختر بچه تقریبا هم سن پریناز از وسطای شام میگف مامان من جیش دارم مامانش میگفت هم خودت شامت بخور هم من بعدش میبرمت بچه شاید 5بار میگفت مامانش گفت باشه تو منو سرویس کردی شامتو بخور بعد یعنی انقد ک شامش براش مهم بود حتی شوهرش بهش اشاره کرد ببرش خوب گفت نه نگه میداره بعد باز خواهر بزرگش گفت خوب مامان ببرش مامان گفت نه تو شامتو بخور کاری نداشته باش اصلا من واقعا موندم کار کی واقعا درست کار من ک کلی خواهش التماس میکنم چون پریناز از رو بازیکوشی حاضر نیس دو دقیقه بره تو پسشویی یا اون مامان ک خودش شامش اولویت بود تا حالا خیلی بار ها شده وسط ناهار یا شام پریناز بردم دسشویی ولی واقعا موندم بعضیا چجوری بچه بزرگ میکنن به نظرم ک همینا موفق ترن تا امسال من ک دائم به همه چی پریناز رسیدگی میکنم کاش میتونستم منم مقداری شبیه اون مامان باشم نمیدونم شایدم کار اون خانم اشتباه 🤔🤔🤔

چرا اینقدر جبهه میگیریم
اون مادره نه گاوه و نه بی عرضه
توانایی بچه اش از من و شما که از دور دیدیم بهتر میدونه و میفهمه
برادرزاده منم همسن پسر منه ولی من اگه پسرم یه خورده دیرتر ببرم شورتش نم میده ولی ماشاءالله بنیه اون قویتره میتونه کامل خودش بگیره
یا من هردقیقه باید به بچه ام بگم تا وسط بازی یادش نره که جیش داره یانه ولی ماشاءالله اون شلوارش در میاره خودش میره سرویس یهو صداش میشنویم که مامان یا بابا بیا بشورم

من نوعی میدونم که خیلی روی بچه ام حساس شدم و بچه رو نذاشتم خودش خیلی چیزا کشف کنه
کلا کنترلش کردم و خواستم اذیت نشه خیلی جاها کمکش کردم
درصورتی زن داداشم زن بیخیالیه و تاحالا ندیدم بگه بچه بشین
ماشاءالله خیلی هم میبینم،بچه اش چون رهاش کردن بیشتر از پسر من میتونه از خودش مراقبت کنه
ولی من میرم تو حیاط یه لباس آویزون کنم در هال بازه باز پسرم دنبالم گریه میکنه
چون خیلی وابسته ام شده
من از نظر خودم مادری کردم
زن داداشمم،مادری کرده
ولی من میدونم حساسیتای بی جای من
پسرم اونجور که باید باشه نیست
تاخودم نباشم کارش لنگ،میمیونه متاسفانه
خیلی خجالتی شده

ولی برادرزاده ام،نه
گرسنه اش باشه میگه گرسنمه
تشنه اش باشه معطل نمیمونه
چیزی دوست داشته باشه یخجال باز میکنه برمیداره
حالا پسر من بدغذا و خجالتی
وابستگی شدید که ازم جدا نمیشه
مطمئنم خیلی چیزای دیگه هم داره که فعلا متوجه اش نیستم

نمیخواد شبی اون باشی
چقدر دلم به حال بچش سوخت ولی
اخه اون بدبخت خودشو نگه داره ک تو شام کوفت کنی
اصلا خودت تو اون وضعیتت میتونی چیزی کوفت کنی ک از بچه میخوایی😑😑

اون مامانم کسش خله خب بچه ۵بارگف اگ میکردتوخودشم دادوبیدادمیکرد تورستوران چرا کردی خب بچس دیگ اختیارنداره بنظرم کاراونم اشتباه بود

ما ک نمیدونیم شاید الکی میگفته بچهه.ولی ب هرحال دلدرد میگیره بچه،سرخورده میشه .
بعدم باباهه چ گاویه پامیشد میبرد.چطور باباهه نمیگذره از شامش

من که هنوز نتونستم از پوشک بگیرم ولی اون خانومی که شما داری تعریفشو میکنی از نظر من با گاو هیچ فرقی نداره فکنم گاو مفید تر باشه اعصابم خورد شد

سلام اون بچه ی دومشه راحت تر میگیره😀ولی درکل وقتی بچه رو تازه از پوشک گرفتیم باید حتما سریع ببریم خب بچه جیش میکنه توی خودش
به نظرم هم شما هم اون مامان یه کم باید از موضع خودتون کوتاه بیاین