همش شوهرم میگه بلد نیستی دختر چهار ماهمو نگه داری همش گریه میکنه آخرش امروز گفتم با دو تا بچه روزه هم می گیرم هم سه ساله هم چهار ماهه و چون شیرخشک میدم میتونم روزه بگیرم بخاطر همین میگیرم منم به شوهرم گفتم با دهن روزه دو تا بچه نگه میدارم و کارای خونرم میکنم غذا هم میپزم و کمکی هم ندارم خوب یا بد دارم زحمت میکشم بچه هاتو بزرگ میکنم تو حق نداری این حرفو به من بزنی درسته بچه تو بغل تو آروم میشه ولی تو بغل من مثل تو نیست میگه صبحا هم مثل الان نگه میداری گفتم باشه

بگو اره توبلدی نگهداردیگه
چراگریه میننه وخترت؟

عزیزم من بارها جوابتو دادم می‌دونم تحت فشاری شرایطتو درک میکنم اما دلیل این رفتار دختر بزرگت دقیقا بخاطر کم حوصلگی و دعوای خودته چون منم تو شرایط تو بودم و هستم به دختر بزرگت خیلی توجه کن براش وقت بزار بازی کن ببین چجوری آروم بشه کلا منو تو بچه داری رو خیلی سخت میگیریم ازش لذت نمیبریم ولی دیگه اینو نمی‌بینیم که اون بچها تقصیری ندارن ما خودمون خواستیم که اونا رو به این دنیا بیاریم

اولا بچه های اونو نگه نمی داری عزیزم وقتی اینجوری می گی اونم فکر می کنه کم‌می ذاری. حرفت رو اصلاح کن و بگو بچه هامو نگه‌می دارم. این بچه ها رو شما به دنیا آوردی و زحمتشونو کشیدی. خوبه که این حرفا رو زدی. متاسفانه مردا فکر‌می‌کنن چون خانوما تو خونه هستن اکثرا اصلا کاری ندارن و فقط دارن خودشونو باد می زنن. بگو شما پدرش هستی و با تو آروم میشه. دلیل نمیشه که‌من کم‌بذارم. بعدم به نظرم روزه رو می ذاشتی سال بعد می گرفتی که بچه بزرگتر بشه. چون باعث کم حوصلگی میشه و با بچه کوچیک خیلی سخته

بگو تو خونه باش بچتو بزرگ کن خیلی بلدی من میرم سرکار

مردا فکر میکنن بچه کل روز و خودشون بازی میکنن کاری با ما ندارن خانمام کلا میگیرن میخوابن دیگه نمیدونن که تو کل روز چی کارا که نمیکنن بچه ها

مرد است دیگر
ولش کن جدی نگیر فقط بلدن نظر الکی بدن

دمت گرم که اینقدر زحمت میکشی و روزه هم میگیری
خدا راضی باشه کافیه
ولی خوبه که بهش گفتی چون حرفش بی انصافی بود منم بودم دلخور میشدم

ولی دیگه خودتو ناراحت نکن، یه چیزی میگه دو روز دیگه خودش هم یادش میره
میگذره