۲ پاسخ

منکه ۱۰روز خونه بابام بودم پدرمنو درآورد این بچه بخدا انقد بهونه آورد و گریه کرد ک نگو عصبیم کرده بود را به را دعواش میکردم نمی‌دونم چرا اینجوری میکرد حالا داییهاشم باهاش بازی میکردن دورش شلوغ بود ولی بازم ادمو دیوونه میکرد با گریه هاش

پسر بزرگه من نفهمیدم چطور بزرگ شد از بس نجیب بود برعکس این سختی ۱۰تا بچه در آورده شب که میشه نفسم بالا نمیاد امروز چند بار از دستش گریه افتادم الهی بزرگ بشه بیدار که میشه دیگه هیچی تو کابینت و یخچال سر جاش نیست همه رو میکشه وسط

سوال های مرتبط

مامان باراد💙 مامان باراد💙 ۳ سالگی
سلام مامان های گلم و دکتر عزیز

یه سوال داشتم

پسر من ۲ سال و نیم هست و ده روزه صبح تا ظهر از پوشک گرفتمش و از دیروز خودش گفت عصر هم پوشک نکن و همه جیش ها رو میگه تا شب اما موقع پی پی میگه بریم دسشویی اما پی پیش نمیاد و میگه بریم بیرون باز ۵ مین بعد میگه بریم پی پی نمیاد و آخر خسته میشه میگه پوشک کن که پی پی کنه .

تمام علائم از پوشک گرفتن هم داره جز اینکه شبها تا صبح خیلی جیش میکنه و پوشک دو بار عوض میکنم .( الان روال این هست که از صبح تا شب بازه فقط شب تا صبح پوشک میکنم و موقع پی پی خودش میگه پوشک کن . )


حالا ادامه بدم به این روند که از صبح تا شب باز هست و جیش رو میگه ولی با پوشک پی پی میکنه یا نه ؟

و اشکال نداره روز باز بذارم شب همچنان پوشک کنم تا روز که تثبیت شد شب رو بگیرم ؟

و اینکه الان پسرم با این چیزایی که گفتم داره همکاری میکنه یا نه و امادگی داره یا نه هنوز ؟ چون حس مبکنم باید راحت تر میگرفتم اما انگار سخت شده یا طبیعیه و خوبه ؟


لطفا راهنمایی کنید ممنون میشم .