من شیر نداشتم الان میترسم بچم منو ب عنوان مادزش نشناسه😔😔😔 حالم بده من مادرخوبی نیستم

وا چه ربطی داره بریز دور این افکار سمی رو تو ۹ ماه توی وجودت پرورشش دادی بچت با دونه دونه نفسها و ضربان قلب تو رشد کرده تو سنگ هم بدی بخوره تورو تنها تکیه گاه زندگیش میشناسه و عاشقانه دوستت داره

عزیزممممممم
ولی واقعا یکم امروزی باش دیگه الان هیچکی شیر خودشو به بچه اش نمیده
من سر بچه اولم مثل تو بودم
اون سینمو ول کرد

من شیر داشتم دخترم سینمو نگرفت تا یه وماه ونیمش میدوشیدم تو شیشه میدادم بعد اونم شیرم کم شد شیرخشک دادم، ربطی ب شیر نداره، میخام بگم از اولش شیشه خورده نه سینه، ولی تو بغلم ارومه بادستام بازی میکنه برام قهقهه میزنه بهم میچسبه اروم چشاشو میبنده میخابه یعنی کامل میدونه من مادرشم، حتی پدرشم کامل میشناسه

چ ربطی داره پسر من به دوماهگی دیگه شیرموز نخورد ولی الان قشنگ منو می‌شناسه تا من باهاش حرف میزنم ذوق می‌کنه می‌خنده ولی ب بقیه نمیخنده حتی باباش😐

عزیزم این چه حرفیه اون از پوست و گوشت و خون تو هر لحظه چشش و باز میکنه تو رو میبینه محبتت رو میبینه بوی تو رو میشناسه غیرمحال این فکرها رو نکن🥲

مگه مادر بودن فقط شیر از سینه دادنه😑

چه ربطی داره؟منم شیر ندادم دخترم شیر خشکیه اما منو میبینه بال بال میزنه.مادر بودن به شیر دادن نیس

اصلا به ابن چیزا فکر نکن مگه به شیره من خودم توی بچگیم شیرخشک خوردم چون دوقلو بودیم الان مامانمو بیشتر همه کس دوست دارم