۱۷ پاسخ

لایکم کن اگه تعریف کردی داشته باشمت

خیلی وحشتناک بود من نصف این اذیت شدم ولی بعد هفت سال هنوز از یادم نرفته بنظرم زایمان طبیعی برای همه خوب نیست باید واقعن بتونی و بدنت امادگیشو داشته باشه وگرنه عذاب اوره من که سزارین شدم بعد تحمل اونهمه درد انگار از جهنم بهشت

منم از پریشب بستریم،ایقد معاینه شدم پدرم درومد و فعلا ی سانت بازم، عملمم نمیکنن😩

هم دردیم خیلی سخت ب توهم گذشته فکنم

کدوم بیمارستان زایمان کردی

انشالله هرچه زودتر مرخص بشید وبرید خونه و نی نی تو بغل کنی واروم بشی

انشالله هردو به سلامتی مرخص بشین راحت بشی

انشاالله از این به بعد اگه اشک تو چشمت جمع شد از شوق و ذوق باشه نا از درد و ناراحتی هرچی که بود گذشت از حالا به بعد تمام قدرتتو جمع کن تا بتونی مادر خوبی برای نی نیت باشی

ناراحت شدم😔خدابه دادمابرسه خوشبحالت تموم شدی

اونجا هم دکتر بیهوشی هفت بار آمپول رو کرد داخل مهره های کمرم و نمیتونست نخاع رو پیدا کنه بعد از یک ربع و دو تا دردی که رد کردم مثلا آمپول رو زد و گفت بخواب ولی حتی یکسره هم بی حس نشدم. گفتم بی حس نشدم اصلا اومد زود آمپول بیهوشی زد و دیگه چیزی نفهمیدم ساعت نه و ربع شب که به هوش اومدم گفتن بچه رو بردن دستگاه باید چهار روزی بمونه اونجا چون خیلی تو خشکی مونده بوده توی دلم. فقط میگم که خدا لعنتشون کنه. هیچ وقت خاطره تلخ دیروز رو فراموش نمیکنم. همیشه فکر میکردم تا بچه م رو ببینم از ذوق و احساس های های گریه میکنم ولی اصلا نتونستم ببینمش

ساعت ۶ غروب سیزده به در کیسه آبم پاره شد اصلا انتظارشو نداشتم رفتم بیمارستان و بستری شدم اینقدر آمپول فشار زدن که دردام شروع شد ولی چه دردی. به هیچ وجه فکر نمیکردم آستانه تحمل دردم اینقدر پایین باشه. نصف روز رو با تنفس ها کنترل و تحمل کردم تا ماما همراهم ساعت ۱ ظهر اومد. ده بارم معاینه شدم وقتی بستری شدم دهانه رحمم صفر بود. خیلی درداش وحشتناک بود اصلا نمیتونم بیان کنم اصلااا من همیشه میگفتم زایمان فقط طبیعی ولی دردا که زیاد تر و شدتش بیشتر می‌شد دیگه هیچی حالیم نبود. عربده میکشیدم عربده هایی که هرگز فکر نمیکردم بتونم بزنم تو عمرم. اینقدر التماسشون کردم که برام اپیدورال بزنن ولی همش میگفتن باید بشی ۴ سانت تا بزنن ولی نمیشدم ورزش کردم دو ساعتش رو کامل توی حمام آب داغ گرفتم روی کمرم و شکمم. ولی وقتی میومدم بیرون باز دردام وحشتناک تر میشد. دهانه رحمم نهایت شد سه سانت و مثلا اومدن برام اپیدورال زدن پاهام داغ شد و دردام رفت منم کلی خوشحال شدم. یکساعت با ماما همراهم ورزش کردیم ولی دیدم دردام داره باز شروع میشه فهمیدم اونکه برام زدن اپیدورال نبوده. اثرش فقط یک ساعت بود. اینقدر دردا شدیییییید بود که فقط بهشون فحش میدادم و داد میزدم. تموم کیسه آبم خالی شد و دیگه بین دردام فقط زار میزدم و گریه میکردم اینقدر بلند بلند گریه کردم دکتره بعد از ۲۵ ساعت پاره شدن کیسه آبم گفت ببرنم برا سزارین. اونجا هم دکتر بیهوشی هفت بار آمپول رو کرد داخل مهره

چرااااا

چرا عزیزم؟؟؟

مبارکه چند هفته بودی چرا مگه؟

بسلامتی عزیزم
قدمشون خير باشه..چطور مگ
خدا بد نده؟!

طبیعی ؟؟

اووه اووه
خداراشکر ک گذشت

سوال های مرتبط