۵ پاسخ

بحدا خواهر شوهر من شیر بچم با سرنگ میداد الان دخترش ۱۵ سالشه ۵۵کیلو مامانش هی میگه کم بخور نترس بابا بزرگ میشه خودش میخوره

ببرش دکتربهش شربت مکمل بده گرسنه بشع میخوره پسرمنم زینک میخوره خیلی گرسنش میشه

دختر من هم یه روزهایی اینطوری میشه ، منم غذاش و میگرم دستم میبرم تو اتاقش موقع بازی خودش میاد قاشقی که دستم و می خوره من دوباره قاشق و پر می کنم و میگرم دستم و منتظر می مونم
خلاصه بیشتر از ۱ ساعت طول می کشه تا غذاش تموم بشه
روزهایی که اینطوریه قبل شیر دادن میگرم بغلم و میبرم اتاقی که نسبتا تاریک باشه صدای سشوار میزارم و حالت خوابوندن براش می کنم یکم که آروم گرفت شیر میدم

پسر من هم همینطوره هیچی توی دهنش نمیکنه گاهی خیلیییییی نا امید میشم. ولی نگران نباش این مسئله نخوردن و اذیت کردن الان دغدغه همه مامانهاست و کم پیش میاد بچه ای راحت غذا بخوره. و ماهم بچه بودیم همینطور مامانهامون رو اذیت کردیم ولی الان بزرگ شدیم و مامانها الکی نگران بودن و غصه خوردن پس تو هم غصه نخور

تنوع غذایی بده بهش صب چهار قاشق میخوره باز نیم ساعت بعدش یه میوه بده یکم خورد باز نیم ساعت بعد باز دوقاشق غذا بده
بقول مادرشوهرم بچرونش

سوال های مرتبط