۴ پاسخ

اتفاقا بدترین سن هستن هر دو استقلال طلب و لجباز هر دو حرف حرف خودشونه. پسر دوست منم همین اتفاق افتاد بااینکه هیراد نوزاد بود اون ۲ساله بود میگفت بزرگ شه بازی کنه باهام الان اصلا سازگاری ندارن

اوه بیا دختر منو با دختر عمش ببین اون امروز رفت تو ۴سال دختر من پنج ماه دیگه سه سالش میشه یعنی کارد و پنیرن همو تا سر حد مرگ میزنن گیس و گیس کشی اون اینو هول میده این اونو موهاش میکشه اسباب بازی ب هم‌نمیدن هر جا بریم با هم باشیم یعنی من شهیدم انقدر ک باید جدا کنم تازه جاریمم سر پیری یادش افتاده زایده اینم ی قوز بالا قوز با اونم داریم بچه اون کوچیک تره با دختر من نمیسازه

با پسر من اینقدر تند برخورد می‌کرد حسودی می‌کرد گفتم مراقب کوچیک ه باش گفت پسر من عاقله هوای داداشش رو داره این کوچیکه هم آبدیده میشه

آره دیگه بچه عصبی شده شاید از حسودی این‌کارارو‌میکنه خدا به داد مادره برسه

سوال های مرتبط