یکم غر بزنم خدایا شکرت اولا
ولی واقعا دیگه کشش ندارم دوس دارم طاق باز بخوابم دوست راحت علت بخورم دوست دارم راحت راه برم زود خسته میشم معدم به شدت میجوشه دست و پاهام درد میکنه و پاهام ورم وای خدا صحیح و سالم دنیا بیاد سر موقع ان شالله
بعد به شوهرمم میگم دیگه بچه نمیارم میگه مگه چه دردی تحمل میکنی عه گفتم اره هیچی از ته دلش نگفتا خواست سر به سرم بزاره ولی بهونه شد واسه غر زدن

اخ گفتیییییی ی از ۳۳ هفتگی تا الان من نتونستم شب راحت بخابم🥹همش ب شوهرم میگم این صحیح سالم دنیا بیاد دیگه غلط بکنم بچه بیارم🥹🫠

بعد بارداری انقد دلت واسه این روزات تنگ میشه انقدددد تنگ میشه چون اصلا حتی یک درصد اذیتات یادت نمی‌مونه من دیگه طاقت نیاوردم سیوهفت هفته به خواست خودم سزارین شدم الان میگم مگه چجوری بودم که طاقت نداشتم خاک تو سرم کاش میزاشتم بیشتر بمونه و اینا.خیلی زود میگذره نگران نباش

میدونم الان چقد سختته ولی شاید باورت نشه بعد از زایمان سختیش ده برابره خواب نداری اصلا

بهانه گیری هست تو بارداری طبیعیه
بعدش هم ادامه داره 😅🤭

طاق باز بخواب هیچی نمیشه البته نه زیاد مثلا در حد نیم ساعت یه ساعت

من وقتی دلم میخواد میخوابم خداروشکر اتفاقی هم نیوفتاده

هی خواهر هممون همینیم بخدا دهنم سرویس شده اینهمه سختی میکشم استرس زایمان زودرس هم دارم درآخر میگن چ سختی تو ک همش استراحتی🫠🫠

بارداری یه داستان هست بعد زایمان یه داستان دیگ