سلام خانما میشه لطفا نظرتون رو راجب این موضوع پایین بگید؟!🙏🌷

برای تولد سه سالگی مهدیار همسرم میگه آتلیه نبریم و یه جشن مثل هر سال با خانواده هامون بگیریم. جشن هم که خب خودتون در جریان هستید شامل کیک دو طبقه و میوه و ژله و پفک و پفیلا و بادکنک آرایی (خودم انجام میدم) و وسایل و خوراکی های دیگه میشه. ما هم هر سال با خواهر و برادر خودمون میشیم 20 نفر.
حالا من میگم بیا پول هزینه های جشن رو بدیم به آتلیه و مثل هر سال یه عکس مرتب و بی دردسر با تم همون جا روی شاسی از مهدیار بزنیم و کنار عکس های دیگش قرار بدیم ... این طوری هم زحمت جشنی در کار نیست هم یادگاری عکسش میمونه😍.
حالا موندم واقعا چیکار کنم. باباش که میگه مهمانی بگیریم دور هم من میگم این جوری.😕
به نظرتون کدوم کار بهتره؟!🙃
همسرم میگه پس اگه این جوریه همون روز تولدش یه کیک آماده یا شیرینی و بادکنک بخریم یه جشن کوچیک با خاله و مادربزرگاش تو خونه برگزار کنیم چون بچه متوجه میشه و حتما ذوق میکنه.
من که میگم چه کاریه خب یه شهربازی و یه شام بریم بیرون همون کیک هم نخریم 😶


عکس مربوط به تولد دوسالگی مهدیار

تصویر
۱۳ پاسخ

به نظرم همون هزینه بری آتلیه بهتره منم می‌خوام خرداد همین کارو کنم

به نظر من ببرید آتلیه
چون الان که کوچیکن عکسشه که میمونه شهربازی هم ببریدش بیشتر از جشن بهش خوش میگذره

والا بنظرمن از ۴سال ب بعد هزینه کن مهمونی بگیر

نظرم اینه براش کیک بگیرید وتوخونه براش جشن بگیریدالان دیگه بچه متوجه میشه وخیلی براش جذابه حالانمیخوادمفصل باشه بعدش هم میتونی ببری آتلیه

هرکی نظر خودش رو داره من باشم قطعا جشن میگیرم چون بچم میفهمه و کلا دور همی خوش میگذره ‌.با گوشیتونم قبل اومدن مهمونا عکسای خوب بگیرین.یه وقتایی این عکسا خیلی خوشمزه تر و نوستالژی تر از عکسای تکراری آتلیس.اگرم هزینش مهم نیست که بعدش آتلیه هم ببرین دو تا عکس بگیره .من خودم جفتشو کنار هم دوست دارم

من اگر بخوان بگیرم تو خونه براش میگیرم چون حسش بیشتره و بچه ذوق میکنه

بنظر من مهمونی بگیرید، در کنارش آتلیه برید، دوتا عکس هم چاپ کنید. ولی در کل من خودم اگه بخوام بینشون یکی رو انتخاب کنم، مهمونی رو ترجیح میدم

مهمونی بگیر چون بچه س می‌فهمه دیگه تولدشه میمونه تو ذهنش
دو تا عکسم برو آتلیه رو شاسی نزن همینجوری بگیر یادگاری

برواتلیه
اون بچه چیزی ازجشن یادش نمی‌مونه گلم
اما عکس آتلیه کابینه جشن بندازم سال دیگه

به نظرم فکر شما بهتره یه عکس بگیرین ببرینش شهر بازی روز خودشه بیشتز بهش خوش میگذره تا دوساعت جشن بگیرین فقط باید بشینه رو صندلی

چقدر تفاوت سلیقه😅

من برای دخترم جمعه ی هفته ی پیش جشن تولد گرفتم مفصل هم گرفتم هم خانواده ی همسرم رو دعوت کردم هم خانواده ی خودم رو ناهار زرشک پلو با مرغ و خورشت کدو و بادمجان درست کردم ،برای تولد هم پفیلا و کیک و میوه و آجیل و اینا بود ببین خیلی خسته شدم ولی واقعا دخترم خیلی ذوق کرد که همه براش دست میزدن و قر میداد وسط 😀😀الان دیگه بچه ها مفهموم جشن تولد رو متوجه میشن ،من اینکه براش جشن تولد گرفتم و فیلم ها و عکساش رو الان میبینم خیلی خوشحالم که این کارو کردم ،اتلیه بردن و پارک بردن دیگه الان مفهوم تولد رو نمی رسونه به بچه اونا تو مرکز توجه بودن براش دست زدن و اینا رو بیشتر دوست دارن،البته این نظر منه باز هر جور خودتون صلاح میدونید

والا منم موندم چه کنم با این هزینه ها.آدم دوست داره هم بچش ذوق کنه.هم یادگاری باشه‌. منم میگم جشن‌نمیخواد.چون خیلی تعدادمون زیاده.میگم بریم کافی شاپ ووکیک و عکس.گوش نمیده.بنظرم توی یه سفره خونه یا کافی شاپ بشینیم و کیک و عکس ازش بگیریم کافیه.همون عکسارو هم میدم چاپ کنن.

سوال های مرتبط

مامان نفس مامان نفس ۳ سالگی
سلام مامان های عزیز.اومدم با تجربه ی پستونک
اول اینکه من بسیار بسیااار راضی بودم که دخترم پستونک گرفت از همون روز سوم بعد به دنیا اومدن بهش دادم که عادت کنه.و چون بچه ام به شدت کولیکی بود بعد هم دکتر گفت پستونک رو بهش بده که یکم اروم بشه،و پستونک یه جورایی مادر دومش بود،و بعد دکترش گفت حتما از ۲۰ ماهگی تا ۳۰ ماهگی دیگه یواش یواش ازش بگیر،به خاطر فرم دندوناش،خب من چون میرفنم سرکار میخاستم وقتی بگیرم ازش که خودم بیشتر پیشش باشم گذاشتم برا ایام عید نوروز..این چندماهم که داخل اینستا پر بود از این ویدیوویی که پستونک بچه رو بادکنک میبرد که من حس خوبی به این کار نداشتم.اومدم یه دو هفته ای از نظر ذهنی اماده اش کردم با قصه و داستان و حرف زدن و این چیزا،یه روزم بهش گفتم یه مغازه ای هست که اگه بریم پستونکامون رو بهش بدیم به جاش بهمون عدوسکای بزرگ ک خشگل میده ،و دخترم به شدت استقبال کرد،رفتیم ور یه مغازه و به فروشنده قبلش گفتم سه تا پستونکش رو دادیم و دوتا عروسک به انتخاب خودش گرفتیم.خیلییی خوش حال بود،ولی دو شب اول یکم بیتابی کرد،بعدم دیگه خودش میگفت چون من بزرگ شدم پستونگم رو با عروسک عوض کردم