میخوام خودمو بکشم دیگه
هر بار سفره رو میندازیم این بچه یه چیزی پیدا میکنه و گیییییر میده اینقدر جیغ میزنه جیغ میزنه هیچ جوره هم آروم نمیشه یا میگه پارچ آبو بدین خالی کنم یا میگه نمکدونو بدین خالی کنم هزارتا بهونه میگیره اینقدر جیغ میزنه اگه مهمون داشته باشیم حیثیتم میره جایی هم بریم بازم آبروم می‌ره بخدا میخوام الان گریه کنم دیگه، خونه مادرشوهرم بودیم آبروریزی
چیکار کنم این عادتشو ترک کنه دیگه کشش ندارم بخدا گریم میاد

یه زیر انداز بنداز زیرش بزار هرکاری میکنه بکنه اگه بخوای حساسیت نشون بدی بدتر لجبازی میکنه
پسر منم قبلا اینطوری بود سفره ک مینداختیم میگفت بزارین همچیزو قاطی کنم ولی حالا خیلی بهتر شده بازم اینکارارو میکنه ولی خیلی کمترشده

پسرم این جوریه من آب سر سفره نمیارم روی آپن میزارم یا یه نمکدون خالی بهش میدم بازی کنه

جای دیگه اینکه با پسرت وارد ی نبرد بی پایان بشی آزادش بزار

من از وقتی دخترم ب غذا خوردن افتاد براش زیر انداز میندازم
هر بار تو یه ظرف جدید و خوشگل براش غذا میریزم
پیش بند میبندم
غذا رو میزارم جلوش
قاشق و میدم دستش
نصف بیشتر غذا رو حیف و میل میکنه
اما همون نصفی که میخوره با لذت میخوره
خودم هم کیف میکنم
کنار غذا سالاد و ماست و دوغ اینا هیچی نمیزارم
اگه بزارم سمت غذا نمیره
اخرش ی بمب ترکیده است
مستقیم میبرمش حموم
اما عوضش خیلی خوش غذاست
مشکلی هم با ریخت و پاشش اصلا ندارم
مهمونی هم میریم اونجا اروم میشینه من غذاش و میدم

خب بچه س همه درک میکنن اینقد خودتو اذیت نکن
یا جاهای غریبه نرو مهمونی
بچه که نمیدونه آبرو چیه یا کارش درسته یا نه

با اجازة گلت من آب ونمکدون را از سفره حذف کردم‌، مهمونی هم خیلی کم میرم ديگه مجبوریم يه مدت‌ تحمل‌ کنيم

توی خونتون روی میز غذاخوری،غذا بخورید

عزیزم همه ما ما درا ورد تورو داریم من اب نمیارم سر سفره خداروشکر زیاد مهمونی نمیرم در حد کم میرم جایی ک با ی اخم از کسی یا فریاد ک اصلا نمیگن بچس علکی ب گریه میندازنش و شدید گریه میکنه ی مدت خودمو حبس کردم جایی نمیرم دلم میگیره چ کنم