از اونجاااااااا بود ک کابوس من شروع شد سریع رو ۳۰.۴۰ قطره تنظیم کردن ک درد های من شروع شد ..وای خدااااا کمررر درد امونم و بریده بود اینقدر ک فقط به تخت میکوبیدم شد ساعت ۲ ظهر و شیفت بعد اومد دیدن سرصدا میکنم گفتن تو دیگ حتما ۵.۶ سانتی اما معاینه کردن دیدن تازه شدم ۲😭اصن نمیتونستم دراز بکشم مدامم میگفتن نوار قلب میخایم بگیرم و دراز بکش خدایاااا خیس عرق شده بودم هیچی نمیتونستم بخورم یکیشون دلش سوخت یه نیم ساعتی استراحت داد قطعش کرد نیم تمام شد و اومد روشنش کرد و رو ۲۰ تا تنظیم کرد باز همون کابوس
خب من از وقتم گذشته بود ینی ۴۰ هفته، رفتم بلوک زایمان ک گفتن برو هنوز جاداری و برا مدفوع و آب دور جنین گفتم ک گفتن مشکلی نیست. دهانه رحمم هم بسته بسته .هیچی اومدم خونه و گفتم یکم پیاده روی کنم
تا رسید به ۴۰ هفته و ۳ روز ک اخرین پیاده روی رفتم همون روز خرما خوردم و کباب زعفرونی
دیدن زیاد سروصدا میکنم یکیشون گذاشت مامانم بیاد بالاا ساعت ۵ عصر بود ک با معاینه بعدی گفتن ۳.۴ سانت یکم امید گرفتم اما اخه مگ درد امون میذاشت گفتم دکتر بگید سز کنن گفت خانم زایمان اولت ممکنه ۲ روزم طول بکشه باید تحمل کنی بچه دار شدن اینجوریهه😒و من ناامید وقت چشمم به ساعتی بود ک کند میگذشت دیقا مث دهانه رحم من🥲
بعد اونم موندم و بخیه زدن بود ک گویا ۴ لایه پاره شدم من😭و خیلی بخیه خوردم..
۱۴ ساعت کابوس امپول فشار و درد کمر یه طرف دنیا اومدنی ایلماه و بخیه یه طرفف
رفتم اتاق زایمان رو تخت و اماده شدم ک هروقت زورت میاد زور بزن الکی زور نزنی و نفس عمیق بکش اکسیژن به بچه برسههه ولی قبلش پاره ام کردن😭 ک متوجه دردش نشدم اونقدر ک اون روز من درد کشیدممم ..پاره کردن و من همزمان با دردهام و حس فشار زور زدم پاهام و جمع کردم تو شکمم و سرم بالا میاوردم سمت نافم بگم ک یکیشونم همزمان به شکمم فشار میداد یه لحظه ک سرم و بلند کردم دیدم یکی لیز خورد رو دستاشون و این بود ک ایلماه خانم ساعت ۲۲:۴۰دیقه ۸ اردیبهشت دنیا اومد
شد ساعت ۹ عصر ک معاینه کردن و گفتن ۶.۷ سانت🥲خداایا تمومش کن دیگ التماسش کردم حس فشار داشتم ک گفتن وقتایی ک زورت میاد زور بزن و منی ک همش حس فشار داشتم ناخودآگاه زور میزدم با همین زور هاا بود ک رسیدم ۹ سانت و زنگ زدن دکترم بیاد و اومدن کمکم و همزمان باا زور زدن من اونام معاینه ک افرین موهاش مشخصه و فلان دکترم اومد همینا رو گفت و همزمان ک معاینه میکرد میگفت دوتا زور خوب بده این شد ک فول شدم و اماده شدم برا اتاق زایمان
۸ و نیم اومدن سرم بزنن پرسیدم گفتن سرم فشار🤕گفتم نمیشه درد های خودم باشه ک گفتن نح دردات کمه
تشکیل پرونده و اینا دادیم و دیگ تا لباس پوشیدم و رفتم بالا شد ساعت ۸ .
باز معاینه و همون ۱ فینگر و بگم ک چقدررر بد معاینه بودم ولی گفتم ک من قراره بچه بیارممم باید خودم ب خودم کمک کنم چون اونجا اصن دلشون نمیسوزه
شوهرم میگفت شاید ادرارت بوده🤣ک گفتم حالا بریم مشخص میشه بگم ک فقط یه ریز درد های خفیفی داشتم رفتم بلوک زایمان معاینه کردن ک بله کیسه آب و ۱ فینگر ۱۰ درصد فلان فلان
صبحش ساعت ۶ و اینا رفتم دستشویی اومدم ک باز بخابم حس کردم یه آبی ازم رفت نگاه کردم تشک خیس بود.شوهرم بیدار کردم مستقیم رفتم حمام و اومدم پد گذاشتم و مامانم خبر کردیم ک بریم بیمارستان
مبارک باشه عزیزم آره حتما برامون از تجربه زایمان بگو من استرس دارم ...وزنش چقدر بود ؟ورزش داشتی ؟بخیه زیاد خوردی چند ساعت درد ؟ماما همراه داشتی ؟دولتی بودی ؟؟هزینه؟
باسنم و ک اصن نمیتونم تکون بدم و بلند کنممممممم اصن بگم مرده ام فقط بدنم گرمهههههههه
و در اخر بگم چرا میگید طبیعی فقط همون لحظس؟؟؟
والا من اصن نمیتونم راه برم کل عضلات دست و پاهام درد میکنه نمیتونم یکم پام و بکشم ک درد میکنن و بیجون
به سلامتی قدمش پرخیروبرکت باشه براتون الهی
مبارک باشه ،ان شاااه قدمش پر از خیر و برکت باشه براتون
منم بهبهانم هزینش چطور بود ماماهاش خوب بودن؟؟
کدوم بیمارستان بود ؟؟
راحت بودی؟؟
بسلامتیی عزیزم قدمش خیر باشه انشاالله
آره عزیزم تعریف کن منم همین روزا بیارمش
ای جااانم مبارکه😍😍😍😍
به سلامتی اره حتما تعریف کن برامون
تعریف کن 😍😍
بسلامتی عزیزم مبارکه 😍😍😍
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.