۴ پاسخ

دختر منم همین جوری بود من شرایط زندگی تون رو خبر ندارم وای خودم چون خیلی سرش داد می زدم و عصبی می شدم و براش وقت نمی زاشتم بهانه گیر شده بود رویه زندگی مو عوض کروم باهاش مهربونتر از قبل شدم وقتی گریه می کرد سعی کردم بجای داد که چرا گریه میکنی باهاش صحبت کنم توضیح بده برام با صحبت حلش کنم اوایلش سخت بود ولی کم کم ظرف چند روز با بازی و وقت بیشتری که براش گذاشتم هم غذا خوردنش خوب شد هم بامن ارتباطش بهتر شد هم وقتی می گفتم بخواب واقعا می خوابید .از وقتی بیدار میشد تا شب خسته اش می کردم سعی میکنم لذت ببره با تمام مشغله ای کخ دارم وقت می زارم براش و قبلنا بجای اینکه قیافه همش اخم منو ببینه فقط با خنده حتی وقتی گریه میکرد با خنده بودم بمرور حالش خوب شد البته من عصبی میشدم خیلی زود الان کنترل میکنم

همش سرشو گرم نگه میدارم. رنگ انگشتی خریدم . خمیر بازی . دفتر و مداد رنگی . بازی های فکری . پارک . بیرون .پیاده روی . خوراکی سالم . ی ساعت نه بیشتز تی وی .اینقدر سرش گرم میشه که خیلی اوقات اصلا تلویزیون نگاه نمیکنه . ی سری یازیها از اینترنت سرچ گردم با کارتون و مقوا . قیچی برای بریدن کاغذ. گل مخصوص سفالگری‌وووو. همش سرشو گرم کن بزار شب با فکر اینکه روز خوبی داشته بخوابه نتیجه شو می گیری

شبا دمنوش آرامش می خورم. ویتامین می رسونم به بدنم کخ بتونم توان داشته باشم کنارش باشم

به گریه هاش بها نده محبتتو بکن بازی کن توجه کن ولی بی دلیل گریه کرد بگو هروقت گریت تموم شد بیا باهم حرف بزنیم

سوال های مرتبط