۹ پاسخ

بچه باید کنار مادر بخوابه از وجود مادر آرامش میگیره.

منکه دخترمو کنار خودم می خوابونم دوست ندارم بزارمش تو گهواره ولی روزا میزارمش تو گهوارش می خوابه

وای دختر من تو تخت خودش که کنار تخت ماست میخوابید راحت و خوب... خواهرم یه هفته اومد خونمون من اومدم پیشش تو حال خوابیدم تشک گذاشتم رو زمین ، بچمم کنار تشک خودم براش تشک گذاشتم، حالا دیگه هر کاریش میکنم تو تخت خودش نمیخوابه... انگار استرس میگیره... دیشب بیدار شد از ساعت ۲ و نیم تا ۴ و نیم صبح بیدار بود... اومدم تو حا تشک گذاشتم اونجا خوابید

خوابیده بهش شیر میدی؟؟
الان سن بدقلقی خوابشه آخه از ۴ ماه بهتر میشه.. ولی سعی کن عادتش بدی به تخت خودش من کلا از همون اول نذاشتم رو تخت خودمون واسه همین متوجه این حالت نشدم ک تخت خودش خوابش نبره🤔
رو پا تکونش بده گیج ک شد بذارش کنارت رو تخت خودش

من دخترمو از روزای اول گذاشتم تو تخت خودش خوابید،کنار مادر.خونه مامانم اینام که رفتم مونده چند روز گذاشتم گهواره کنار تخت خودم

کنار خودت خطرناکه باید عادتش بدی تو تخت خودش بخوابه سعی کن وقتی گریه میکنه ارومش کنی دوباره بزاریش تو تخت خودش
من از اول عادتش دادم تو اتاق و تو تخت خودش بخوابه و تو هال و اتاق دیگه هم نمیخوابونمش
دیگه می‌دونه وقتی میارمش تو اتاق باید بخوابه

نه بابا دستت نمیخوره بهش نگران نباش.یه لباس یا روسری از خودت که چند روز تنت بوده رو بذار تو تختش

🤣🤣🤣🤣خواهر من خودم بالا تخت نمیتونم بخوابم یه شب افتادم پایین دیگ نمیخوابم شوهرم بالا تخت میخوابه من و دختر و پسرم رو زمین توی رخت

پباید عادتش بدی
پسر منم تا ۳ ماه و نیم اینا نمیخابید

سوال های مرتبط

مامان شاهان مامان شاهان ۴ ماهگی
یه چند شبی هست که ما تصمیم گرفتیم برعکس بخوابیم روی تخت تا چهار نفرمون جا بشیم من از وقتی زایمان کردم شاهانو تو گهوارش میزاشتم کنار تخت خودمون بعد حس کردم تا کنار من نخوابه خوابش نمیبره خونمون رو که عوض کردیم شاهان. رو میزاشتم کنار خودم سمت دیوار میخوابوندمش حواسم هم بش بود تا اینکه حس کردم رادمان خیلی بقول خودش حال دلش بده و غم داره بخاطر اینکه اون جدا میخوابه تو تخت خودش تو اتاق خودش ولی ما شاهان رو میخوابونیم اتاقمون و خیلی شبا با حس ت و دل پری میخوابید پسرم داشت غم باد میکرد از حسادت چیزی نمیگه اما من حس کردم بم احتیاج داره و تصمیم گرفتیم برعکس بخوابیم رو تخت الان ۴نفرمون میخوابیم و جا میسیم چونکه همش میگفتم بش من جا ندارم تو کجا بخوابی فلان ماراحت کیشد گفتم تا یکم ب داداشش عادت کنه و بیخیال شه گاهی شبا در هفته دو باری یا سه باری پیش ما بخوابه و نتیجه خوبی گرفتم پسرم الان شاد تره چشاش میخندن قبلا غم داشتن و من کلی ناراحتی میدیدم تو چهره اش الان بهتر شد از وقتی گذاشتمش پیشم تو بغلم شب کمتر حسودی میکنه با اینکه شبا اول میرفتم اتاقش می‌خوابیدم کنارش رو تختش میخوابی بعد میومدم اتاق خودم اما بازم خوشحال نبود