۵ پاسخ

پسر من فقط وقتایی که مریضه خیلی به من وابسته میشه

وای نگو که اگه شوهرم نباشه من نمیتونم حلماروساکت کنم دیروز میخواستم برم خونه مامانم هرکاری کردم حلمابخوابه نخوابیدتاساعت شد۵غروب خوابیدساعت۷بیدارش کردم چشمت روزبدنبینه انقدرگریه کرد جیغ زد که نگوبندرخت روباپاپرت کردخوردبه کمدخوبه شیشه کمدنشکست بریزروش خلاصه اخرسربعدتقریبایک ساعت به زور ساکت شد

پسر من عین کنه میچسبه بهم اصلا نمیزاره کار کنم..... حرف زدنشم که هی چی بگم... کلمه میگه اونم محدود اصلا حرف نمیزنه

پسر منم دقیقا همینطوری شده یهو

پسر منم همینجور شد با همه غریبی میکرد گریه میکرد یه دو هفته ای اینجوری بود بعدش بهتر شد

سوال های مرتبط