۱۷ پاسخ

عزیزم با برنامه ریزی درست میشه. غذا بخور مکمل هاتو بخور و همیشه قبل از بچه از خواب بیدار شو. تا جایی ک میتونی از کارای فردات امشب انجام بده. خوندن نماز و ارتباط قوی داشتن با خداوند هم بهمون آرامش و صبر خیلی زیادی میده. نگران نباشید و بدونید ک این‌روزا میگذره و خاطره میشه

منم همیشه خستم و خوابم میاد و نمیتونم همه ی کارا رو باهم هندل کنم و پیش ببرم
همیشه خونم بهم ریختس
همیشه کلی کار نکرده دارم
خودم که هیچی
ارایشگاه و اینا اصلا نمیرم
درواقع خودم از خونه بیرون نمیرم مگه باشوهرم اونم یه کار واجبی داشته باشم خیلی دیر به دیر
هنوز نتونستم درست رو همه چی مدیریت داشته باشم

نمیرسیم! له‌م داغونم پاره ام اصن هیچ جوره نمیتونم خستگیمو بیان کنم

والا وضعیت منم مثل توعه بهم میگن سوسولی تو زیاد

من صبح که بیدار شه خوش اخلاقه میزارمش تو تشک بازی یا روروئک بازی کنه غذامو میپزم و به کارام میرسم در حین آشپزی در این بین بهش غذا میدم شیر میدم براش شعر میخونم بعد دو ساعت که خوابش گرفت میخوابونمش به بقبه کارام میرسم دیگهیه جوری برناممو جور کردم وای در طول روز استراحت ندارم کلا درگیرم

غیر اینکه همسرم کمک کنه دست تنهایی نمیرسم
بچه م بد آرومه بسیار
یا یه کمی پسر بزرگم باهاش بازی کنه بتونم یه ظرفی بشورم

عزیزم هممون همینجوریم من اصلا یک دقیقه نمیشینم بپز بشور غذای پسرم جدا غذای خودمون جدا خونه تمیز کن شیر بده به بچه غذا بده به شوهر برس وایییی😐😂

دو حالت داره یا کمک دارن یا از خوابشون میزنن و به این کم خوابیه عادت دارن... هیچ جوره دیگه ای نیست

من با غر و داد و گریه و ....
دلم مرگ میخواد

والا این پسرمن ساعت پنج صبح بیداره،بیدار میشم دوباره شیر میدم میارمش تو پذیرایی که شوهرم بیدار نشه جاشو عوض میکنم باهاش بازی میکنم خوابش میگیره شیر میدم میخوابونمش،میرم ناهارمو می‌ذارم و چایی می‌ذارم برای صبونه یه چی هم برای ایلیا درست میکنم برای کمکی، اگه از روز قبل ظرف باشه و خونه نامرتب تمییز میکنم،مو شونه میزنم و مسواک میزنم،بعد بیدار میشه شیر میدم صورتشو میشورم لباسشو عوض میکنم،باباش بیدار می‌شه،صبونه میخوره هفت و نیم شده می‌ره سرکار ،صبونه بچه رو میدم تا نه با بچه بازی میکنم و همون‌طور بغل کردم لباس کثیفا رو می‌ذارم تو ماشین و روشن میکنم،بعد لباس تمییزارو از بن. برمیدارم تو سبد میریزم میام بچه رو می‌ذارم زمین و کنارش می‌شینم اینا رو تا میزنم و اتو میزنم و با بچه هم همزمان بازی میکنم و حرف میزنم،خوابش میگیره،بغل میکنم شیر میدم میچرخونمش میخوابه،میرم اتاقارو مرتب میکنم رو تخت رو مرتب میکنم،لباسارو می‌ذارم تو کشو به تنم یه آب میزنم لباس عوض میکنم میام ،یکم کتاب میخونم بیدار میشه،بعد باهاش بازی میکنم،کتاب میخونم براش،دوباره می‌خوابه ،اگه شب نخوابیده باشم می‌خوابم باهاش اگه شب دوساعت خوابیده باشم نمی‌خوابم ناهار میخورم ناهار ایلیارو هم درست میکنم،بیدار شد بهش میدم،دوباره همین وضعیته تا ساعت چهار،ساعت چهار شام می‌ذارم و ظرف ناهار و می‌شورم ،پنج و یاهفت باباش میاد شام میخوره،اگه بخوام میبرمش حموم اگه نه که باری میکنم و باهمسرم فیلم میبینم معمولا ظرف شام رو نمیشورم به جاش چای و میوه میارم بخوریم ،ظرفو صبح میشورم،تا نه و نیم که ایلیا می‌خوابه ،ماهم باهاش میخوابیم،تا صب هم هزار بار بیدار میشه شیر میخوره میخوابه

والا من علاوه بر اینایی که گفتی دست درد هم دارم شدید نمیتونم کار کنم چ برسه ارایشگاه و ….برم

عزیزم شب ،قبل خواب خونه رو تمییز کن
و صبح قبل اینکه بچتون بیدارشع بیدار شین صبحانه بخورین و موقع حموم و آرایشگاه ب همسرتون بسپارین

من الان میفهمم سیبیل بابات دوچرخه که میگفتن یعنی چی. ـ. وقت نمیکنم سیبیلمو بردارم مثه دوچرخه اویزون شده رو مخمه همش با زبونم حسشون میکنم تازه ابروهام پر شده

من هرشب قبل خواب کارای فردامو توی یادداشت های گوشی مینویسم
فرداشم انجام میدم یادم نمیره و اینجوری کاری نمیمونه واسه روز بعد که کارا ۲ برابر بشه

غذاهم کلا دیر به دیر درست میکنم

من دوهفته سه هفته ارایشگاه نمیرم😂

ما هم مثل تو دقیقا

سوال های مرتبط