سلام مامانا امیدوارم روز خوبی رو شروع کرده باشید خوشگلا🌹 میگم من از ۸ ماهگی اتاق آرتا رو جدا کردم درسته خواب خوبی نداشت بخاطر رفلاکس چندبار میرفتم بالا سرش ولی تو اسفند بهتر شد شاید سه بار بیدار میشد آب میخواست، از سال جدید که یه ۲۰ روزی رفتیم مسافرت و پسرم پیش خودم خوابید فکر میکنم عادت کرده بعد از دو ساعت که میزارم رو تختش هر نیم ساعت بیدار میشه با داد و بیداد من یا باباشو صدا میکنه میرسیم پیشش کنار تختش میشینیم تا بخوابه وقتی خوابش عمیق مشد میریم اتاق خودمون دوباره نیم ساعت دیگه بیدار میشه جیغ و داد میکنه،، الان دو روز همسرم بیمار شده من تو اتاق پسرم میخوام تا صبح میخوابه بیدار نمی‌شه شایدم بیدار میشه میبینه من کنارشم میخوابه،، بنظرتون چیکار کنم که آسیب نبینه احساس میکنم ترس از جدایی پیدا کرده، شماره مشاور کودک یا آدرس مشاوره کودک تو کرج دارید که کارش خوب باشه بتونم مشکل رو بگم تا پسدم با کمترین آسیب این دوره رو رد کنه؟؟؟ ممنون میشم اگه خودتون هم تجربه ای دارید در اختیارم بزاربد🌹

تصویر
۹ پاسخ

یه روانشناس معروف هندی مراکشی هست تو اینستا برنامه داره میگه بچه ها باید تا ۷ سالگی پیش پدر و مادر بخوابن که بزرگ شدن ترسو نشن کمبود حس نکنن من نمیدونم این عجله مامانا برای چیه اتاق جدا میکنن بچه نیاز داره به لمس و اطمینان از بودن پدر و مادر مخصوصا مادر کنارشون نکنید این کارا رو بچه از تاریکی تنهایی میترسه بزرگ شه درونگرا میشه منزوی میشه نکنید این چه کاریه پیش خودتون بخوابونید اصلا هم لوس و وابسته نمیشن نیاز دارن به این محبت

عزیزم خیلی زوده بخواد جدا کنی اینجوری می‌ترسه درونگرا میشه پس بزار تا 5یا 6سالگی پیش شما باشه اما فاصله بده الان پسرم توی تخت خودش میخابه بافاصله اما خیالش راحته چون می‌دونه توی اتاق پیش مامان هست شب برای شیر بیدار میشه شیشه رو میدم دهنش دیگه خودش میخوره می‌خوابه تا صبح الآنم خوابه توی تختش ومن هم در حال آشپزی

عزیزم الان به نظر میرسه سن ترس بچه هاس.منم دخترم شبها بیدار میشه میاد کنارم دستم رو میگیره میخوابه. هرچند من نظرم اینه بچه تو این سن از آغوش مادر جدا نباشه.اما شرایط هرکس متفاوته

خودتون بالای تخت بخوابید، پسرتون پایین تخت اینکه جاشو کاملا جدا کنید یکمی زوده، گناهه طفلی استرس جدایی و خواب آشفته

مامان آرتا باور کن چه پسرم اتاقش جدا کنم چه جدا نکنم بیدار میشه فقط جیغ میکشه ،با اینکه بغلم میخوابه 🥴🥴

ببین الانکه شوهرتون مریضه پیشش بخوابید بعد اینکارارو بکنید
هر شب یکم فاصله رخت خوابتونو بیشتر کنید وقتی همسرتون خوب شد تا یکی دو ساعت اول خوابشم پیشش بخوابید بعد برید سر جای خودتون صبح که خواست بیدار بشه خودتون برید تو بغل خودتون بیدارش کنید
بنظرم این راه رو امتحان کنید
منم از ده ماهگی جاشو جدا کردم
ولی شبا میخوابونمش تو بغلم بعدکه خوابش برد میرم سر جای خودم می‌خوابم صبح دوباره وقتی خواست بیدار بشه میرم بغلش میکنم و یکم کنارش می‌خوابم اما هردومون بیداریم

آره ایلیا هم اینجوری شده بود چون سنی هستن که ترس رو میفهمن البته کار من یکم راحتتر بود چون یه پسر۷سالم دارم اینا تخت ۲طبقه داشتن تخت رو جدا کردیم آوردیم کنارهم چسبوندیم بعد چندشب پیشش خوابیدم بعد دیگه اوکی شد
۱۴۸۰میتونی زنگ بزنی راهنماییت می کنن

من جای پسرم رو با فاصله نیم متر ميندازم شبا دوباره خوابیدنی میاد بغل بالش من می‌خوابه به قول دوستمون بزرگ شن آنقدر تنها بخوابن الان بهمون تو این سن نیاز دارن تا آرامش داشته باشن نیاز به مشاور نیست بزار بغلت بخوابه

منم پسرم عادت کرده پیش خودم بخوابه نمیدونم چطور جدا کنم هروقت بیدارمیشه ببینه نیستم گریه میکنه

سوال های مرتبط

مامان سورنا مامان سورنا ۲ سالگی
سلام دوستان
میخوام از تجربه خودم برای از شیر گرفتن بهتون بگم که خب پیش نیازش اول اینه که حال روحی خودتون خوب و بالا نگه دارید
من اول سعی کردم پسرمو از اتاق خودمن ببرم تو اتاق خودش بخوابه آذر ماه سال پیش اینکار و مرذم زمانی که ۱۹ ماهه بود چند شب اول من پیشش خوابیدم از شبای بعد خوابش که میبرد میرفتم اتاق خودمون و هر وقت بیدار میشد میرفتم شیر میدادم و بر میگشتم
از اول اسفند ماه گذشته وعده های بعد از صبحانه تا زمان خواب ظهرشو قطع کردم و برای خواب ظهر شیر میخورد و اگه عصر هم شیر میخواست میدادم دو هفته که گذشت وعده های عصر تا خواب شب رو هم قطع کردم
و برای خواب ظهر و خواب شب و حین خواب شب شیر میدادم
تا اینکه از خواب شب ۳۱ ام فروردین بهش گفتم ممه رفته و دیگه اخ شده با ماژیک سیاه سر سینه هامو سیاه مردم و وقتی دید گفت اوف و اه اه و رفت رو تشکش دراز کشید من و پدرش کنارش دراز کشیدیم و هیچ حرف و حرکتی نکردیم وانمود کردیم خوابیدیم اونم یواش یواش بعد از بک ساعت خوابید بدون هیچ کمکی و شد شب اول
ساعتای پنج صبح بیدار شد و شیر میخواست کلی گریه کرد ولی تا سینمو دید گفت اوف و اه اه و دیگه نخواست و ازم پنکیک خواست درست کردم خورد و رفت بازی تا حدودای ساعت ده صبح تو بغلم خوابید تا دو ساعت بعدشم بیدار شد بازی مرد تا حدودای ساعت ۷ عصر تو ماشین بودیم خوابید تا ساعت ۹ شب که بیدار شد پلو خورد و خوابید تا صبح فقط یکبار بیدار شد برای شیر که بهش آب دادم و خوابید از فرداشم هر وقت شیر خواست نشونش دادم گفتم اه شده دیگه رفت پی مارش امروز سه روزه قطع شیر انجام شده
و کثمن فقط روز اول درد سینه داشتم که با مسکن اوکی شد
خواستم تجربمو بهتون انتقال بدم تا شما هم مثل من راحت این مرحله رو رد کنید