۱۳ پاسخ

احساس امنیت نمیکنه.
بزارش زمین دستشو بگیر بگو بیا باهم بدوییم یا مثلا بیا لب جدول باهم راه بریم، اینجوری حس ترسش کم کم میریزه و دیگه بغل نمیاد

بذارین زمین تا تو خیابون هم راه بره چی چی زود هست

دختر منم همین میبرمش بیرون یکم راه میاد میگه منو بغل کن راه نمیاد منم خسته میشم نفسم میگیره انگار روی قلبم چرا بیرون راه نمیره

پسرمنم توخیابون کم راه میره میگه خسته شدم بغلم کن
احساس ترس و...ندارع

آخه خیلی گریه میکنه واز گریه شدید لبش کبود میشه میترسم مریض بشه

ببین برا منم اینجوری بود وقتی گذاشتمش راه بره 5 دقیقه گریه کرد بازم بغلش نکردم بعدش ساکت شد دیگه نگفت بغلم هروقت گفت به یه بهانه ای سرش گرم کردم اما بعدش رفتم اون چیزی که خودش دلش می‌خواست براش حریدم

باید چیکار کنم؟

متاسفانه مثل پسر من استرس ترس احساس امنیت نداره همش میگه بغل

هرچی میگم قبول نمیکنه فقط گریه میکنه که بغلم باشه

بگو دستم رو بگیر مواظب مامان باش

تامیزارم زمین گریه میکنه هرچی میگم قبول نمیکنه دستم بگیره راه بیاد

زتامی

چرا بغلش میکنی خب بچه راه رفتن بلده دستشو بگیر راه بره

سوال های مرتبط