۶ پاسخ

از پوشک گرفتن اعصاب وروان فولادی میخواد شما که وسواسی هستی فرش وموکت رو کلا جمع کن بعد اینکه اشتباه شما اینجا بوده که هی پوشک کردی باز کردی یکبار باید انجام بدی یعنی وقتی پوشک رو باز کردی دیگه اصلا نباید ببندی شما با این بازو بسته کردن مدامتون باعث شدین عصبهاش نیمه هوشیار باشن وقتی دیگه پوشک نکنی یاد میگیره دستشویشو بگه وبره انجام بده سیستم عصبی دستگاه دفعش بهش الارم رو میده ولی وقتی بستیش میگه اینجور راحت ترم وکارشو توشلوار میکنه
باز کن از پوشک ودیگه نبندش یک ربع به یک ربع ببرش دستشویی بگوش بریم جیش کنیم جیش داری ولی از واژه یا جمله جیش نداری استفاده نکن چون طبیعتا میگه ندارم

باید صبور باشی وسواس و بزار کنار معلوم نیست چقد زمان ببره تا یاد بگیره
پسر من جیش و اوکی شده می‌تونه خودشو نگه داره ولی روزی دو بار پیپی میشورم تو شلوارش میکنه

باید صبور باشی وسواس و بزار کنار معلوم نیست چقد زمان ببره تا یاد بگیره
پسر من جیش و اوکی شده می‌تونه خودشو نگه داره ولی روزی دو بار پیپی میشورم تو شلوارش میکنه

عزیژ کل فرشاتو جم کن اعصابت مسلط باش طبیعی ک نکن و شلوار خیس کن اصلا دعوا نکن خودخوری نکن وقتی نو شلوار کرد بگو شلوارمون کثیف شد و ببین بو میده بیا جیش تو سرویس کنیم

تمیزیو باید بزاری کنار یه ماه تحمل کن بعد میدی کله فرشاتو میشورن کله خونتو تمیز میکنی اینطوری فقط داری خودت اذیت میشی

باید وسواس بداری کنار بچه تا یاد میگیره طبیعی خونه زندگی جیشی بشه

سوال های مرتبط

مامان محمد و ماهلین مامان محمد و ماهلین ۳ سالگی
سلاااام
تجربه از پوشک گرفتن محمد سه ساله
یه بار تو یک سال و هشت ماهگی اومدم اقدام کردم چون قشنگ میگفت جیش دارم ولی انجامش نمی‌داد یک روز کامل پوشکش نکردم دیدم نههه اصلا هیچی نمی‌فهمه باز پوشکش کردم تاااا دوسال و پنج ماهگی باز اومدم اقدام کردم برچسب و ایناهم گرفتم از ساعت نه صبح بچه رو پوشک نکردم هرکاری میکردم نمیومد سرویس اصلا به هیچ عنوان هم تو شلوارش جیش یا پی پی نمی‌کرد خلاصه از ساعت نه صبح تااا پنج عصر این بچه جلوی خودش رو گرفت اصلا جایزه و برچسب و شعر و اینا فایده نداشت میترسید خلاصه خواهرشوهرم گفت نه فاطمه باز پوشکش کن اصلا آمادگی نداره خلاااصه تا شد ۲۹ تیر همین هفته ی قبل اومدم سه تا جایزه از اونایی که دوست داشت خریدم .تو سرویسم عکس خودشو رو کاغذ کشیدم یه دونه خرگوشم کشیدم مداد رنگی ام بردم گذاشتم یه بطری خالی ام گذاشتم . صبح که پاشد پوشکشو در آوردم البته از قبلش یه خورده باهاش صحبت کرده بودم که بزرگ شدی مثل فلانی و فلانی که خودشون میرن دستشویی و اینا دیگه رفتیم سرویس وقتی عکس خودشو دید کلی ذوق کرد شروع کرد به رنگ آمیزیش و بعد من اون بطری رو آب کردم ریختم رو اون عکسه گفتم وااای نگا داره جیش میکنه ( خودشم خییییلی شدید جیش داشت یه دونه هندونه خریدیم که بخوره تند تند جیشش بگیره ) شروع کرد غش غش خندیدن بعد دوباره ریختم رو خرگوشه گفتم وااای خرگوش ناقلا جیشات داره میریزه خلاصه انقد بازی کرد انقد از اون جایزه ها تعریف کرده بودم که بلاخره تن داد و جیش کرد و دوید جایزشو گرفت و بعد سه روز با جیش کامل اوکی شد فقط مونده بود پی پی ، بقیشو تو تاپیک بعد میذارم