۴ پاسخ

همین الان نشستم گریه میکنم از دستش به خدا می خوام بزنم بیرون واسه یکساعت قیافه اشو نبینم همش جیگرمو خون میکنه دیشب شام نخورد خوابیدنا صبح هزار بار از گرسنگی از خواب پاشد شیر میدادم میخوابید از ۷صبح به بعد شیر ندادم ساعت ۱۰ پاشد باز صبحونه نخورد دوبار غذا اوردم اصلا باز نمیکنه ببینه چه کوفتی هست نخورد رفتم املت درست کردم بازم نخورد میوه براش قاچ کردم چند نوع بازم نخورد بیسکویت مادر بازم نخورد فقط یه قاچ کوچیک هندوانه باز ناهار نخورد خوابید شیر دادم خوابید الان بیدارشده غذا گرم کردم اورد باز دهنشو باز نمیکنه میخوام سکته کنم از دستش خیر سرم می خواستم سیرش کنم ببرمش بیرون پارک اعصابمو خراب کرد با نخوردنش هر چی هم میگم به به بخور بریم در در حالیش نیست الان پشت در نشسته میگه در در عمرا ببرمش مثل دیروز عصر که بردم گفتم خسته و گرسنه میشه میخوره اما نخورد

غذای انگشتی امتحان کردی؟

توی این سن یه دوره بد غذایی دارن منم یه مدت درگیرش بودم،طبیعیه نگران نباش درست میشن

سرگرمش کن
پسر منم دقیقا همینجوره
مجبورم براش کارتن بزارم که نگاه کنه بعد که مزه کرد و خوشش اومد میخوره ولی اگه سرگرم نباشه حتی دهنشم باز نمیکنه که بدونه مزه اش چطوره

سوال های مرتبط