ساعت ۴بعدازظهر رفتم یه دقیقه حمام که روبالشتم بشورم پسرم پشت سرم گریه میکرد برگشتم که برم بغلش کنم شوهرم داد زد زد رو دستش منم بدوبدو رفتم شوهرم انداختم زمین بهش گفتم حق نداری دست رو پسرم بالا کن بیچاره ترسید رفت اونطرف فوری پسرم بغلش کردم به خواهرشوهر م گفتم تو اینقدر خری که حواست به یه بچه نیست

۲ پاسخ

اینها روزها پسرم خیلی وابسته ام شد نمیزاره به کارهام برسم همش تو بغلم یا تو خواب دستم میگیره

مک چکار کرده بود طفل معصوم

مقالات مرتبط

شیر دادن به نوزاد، آموزش روش صحیح شیر دادن به بچه
شیر دادن به نوزاد، آموزش روش صحیح شیر دادن به بچه
گریه نوزاد در شب
گریه نوزاد در شب | علل و درمان گریه شبانه کودک
نحوه‌ حمام کردن نوزاد
نحوه‌ حمام کردن نوزاد بصورت ایمن و اصولی
رفتار با کودک در جمع
رفتار مناسب با کودک در جمع و در مقابل دیگران

سوال های مرتبط

مامان تامارا مامان تامارا ۲ سالگی
کدوماتون مثه من از بدغذایی بچتون بیچاره شدین؟ انقد جیغ و داد کردم بچه میلرزید از ترس 😭 رفتم ده دقیقه تو تراس انقد جیغ زد گریه کرد بالا اورد منم باهاش گریه میکردم 😭، دلم میخواد روزی نیم ساعت شوهرم بچه رو قبول کنه من تا یه نونوایی برم یه سوپر مارکت برم یه هوایی به سرم بخوره بریدم دیگه به قران
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان محمد جواد مامان محمد جواد ۱ سالگی
سلام مامانهای عزیز امشب دلهره تمام وجودم گرفته انشالله که اشتباه فکر می‌کنیم پسرم چند روزه احساس میکنم یه چشمش انحراف داره به داخل چندروز پیش به شوهرم گفتم آنقدر ترسید نخواست قبول کنه تمام بدنش عرق سرد زد خیلی حساسه سره پسرم دیدم اینقدر ترسیده گفتم فکر نکنم بعد امشب دیدم رفته خونه مادر شوهرم خواهرشوهر م هم اونجا بود بهش گفتن پسرم یه چشمش انحراف داره فکر کنم ببرین دکتر دیدم اومد خونه اینقدر ناراحت اینقدر دلداریش دادم حالا خودم استرس گرفتم به رو خودم نیاوردم گفتم نه ما فکر می‌کنیم حالا میخوام ببرم دکتر به نظرتون چشم پزشکی ببرم متوجه میشه یا دکتر انحراف چشم تورو قرآن برا پسرم دعا کنین چیزی نباشه من خیلی تو زندگیم سختی کشیدم دیگه تحمل اینو ندارم 😭😭😭
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان ایلهان مامان مامان ایلهان مامان ۱ سالگی
سلام خانما خوبین
عزیزان چیکار کنم وابستگی پسرم نسبت به همسرم کم بشه بیچاره یه دقیق اومد ناهار بخوره پسرم اینقدر نق زد و گریه کرد ک منم خسته شدم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان محمد مهرسام مامان محمد مهرسام ۲ سالگی
خانما پسرم همش سرو صورت من الان زد تو سرم درد گرفت منم زدم رو دستش گفتم بده نزن هزار دفعه دیگه گفتم نزن بده چکار کنم یادش بره فداش بشم الان گریه کرد منو بوسید رفت تو اون اتاق بازی کنه
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان ♡لنا♡ مامان ♡لنا♡ ۱ سالگی
یه ساعت پیش همسرم داشت با لنا بازی میکرد منم رفتم شیر بیارم که بخوابونمش یهو پاش رفت رو توپ افتاد سرش خورد ب مبل بالای ابروش اندازه یه گردو باد کرد منم آشپرخونه بودم صدای گریش که خیلی بد گریه میکرد شنیدم شوکه شدم اومدم هرچی از دهنم درمیومد ب همسرم گفتم بهش گفتم عرضه نداری دو دقیقه بچه رو نگه داری جای من بودی بچه رو ب کشتن میدادی الانم لنا خوابه تو دسشویی ام روم نمیشه باهاش روبرو بشم😂 بیچاره خودشم خیلی ترسد رنگش شده بود مثل گچ هی میگف لنا بمیرم بابارو بوس کن
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان علی و حسین آقا مامان علی و حسین آقا ۱ سالگی
کاش خدا این شوهرای زبون نفهم و از زمین برمی‌داشت
ده بار بیشتر بهش گفتم خوشم نمیاد مادرت عوضش کن بچه رو حس بدی میگیرم واقعا اینقدر که قربون دم و دستگاه بچم میره😑
الان خونه مادرشوهریم بچه دستشویی کرده بهش گفتم برو عوضش کن صداشو انداخته رو سرش که مامان بیا علی و عوض کن😑
بچه رو برده تو حمام علی از حمام ترسید زد زیر گریه گفتم می‌ترسه ولش کن الان میریم خونه
ورداشته بچه رو برده تو این سرما دستشویی تو حیاط که بشورتش
هی میگم پاشو برو داره گریه میکنه ناشنوا شده انگاری
پدرشوهر و خواهر شوهرم ب من حرف میزنن که چیزی نیس و اشکال نداره
چن نفر ب ی نفر اخه
اومدم خودم پاشم گف لازم نکرده بشین
بعد میگه تو چرا خوشت نمیاد بری خونه بابام اینا😐😐





بارداری و زایمان
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان قلبم مامان قلبم ۱۶ ماهگی
سلام.
امشب بچه من از یه چیزی ترسید بدون اینکه گریه کن به هق هق افتاد بغلش کردم و حواسشو پرت کردم بعد ۱۰ دقیقه خوب شد. شب خوابید بعد یک ساعت پا شد کلی گریه کرد بالاخره خوابید حالا الان که خوابیده هق هق میکنه.میترسم رو بچم بمونه این ترس . کسی تجربه داره؟
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان مایکی💕 مامان مایکی💕 ۲ سالگی
مامانا پسرم همش چیزارو پرت میکنه و مارو باهاشون میزنه .‌همش میزنه به شوهرم اونم همش سرش داد میزنه . الان با ماشینش زد تو سر شوهرم اونم بدجور سرش داد زد بعدش پسرم گریه کرد و اینقد جیغ کشید که به سرفه افتاد .‌هرچی بش میگم سر بچه داد نزن میگه خو سرمو شکوند تا کی . شوهرم عصبیه . نمیدونم چیکار کنم هیچکدوم درست نمیشن خسته شدم واقعا چیکار کنم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان Arad مامان Arad ۱ سالگی
دیروز منظورم پنجشنبه است
تو جمع فامیلای شوهرم پسرم افتاد زمین هیچکدومشون در لحظه کاری نکردن که بچه گریه نکنه
من یک چند قدم دود تر بودم سریع خودمو بهش رسوندم و بوسش کردم و بعدش بغلش کردم
واقعا از کار حودم راضیم خوشحالم که اون لحظه این واکنشو نشون دادم❤️پسرم و همه فهمیدن که یه مادر داره که همه جا هوای خانوادشو داره👏😁✋️
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان سهیل و ساحل مامان سهیل و ساحل ۲ سالگی
خانما من ۱۰ هفته باردارم .بعضی وقتا تو خونه یا خیابون پسرم میشینه روزمین گریه میکنه که بغل کن منم مجبورم بغلش کنم بنظرتون اتفاقی نمیفته؟
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان ❤BARBOD❤ مامان ❤BARBOD❤ ۲ سالگی
چقد ذوق کردم که امشب پسرم بعد چند روز حسابی غذا خورد . لقمه آخر یه تیکه کوچیک مرغ بود همراه برنجش . آقا عوق زد همههههه رو هرچی خورده بود رو بالا آورد. انقد که خودشم ترسید گریه کرد.
حالم گرفته شد . دیگه بعد از اون اصلا غذا نخورد😔
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان امید اسماعیلی مامان امید اسماعیلی ۱ سالگی
سلام خانما امروز پسرمون بردم دکتور هم تب داشت هم بدجور سرفه میکرد گفتش که ویروس گرفته دارو بهش داد وگفت به هیچ عنوان گوشی دست بچه ندین که خلییی رو عصابش اثرات منفی مزاره گفتم پسرم پرخاشگر شده گفت بخاطر همینه گفتم شماام لطفا گوشی دست بچه هاتون ندین بخدا پسرم همش گریه مکنه دست بزن شده مارا مزنه غذا درست نمیخوره بدقلق شده بخاطر همین گوشی
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان آیان مامان آیان ۲ سالگی
اینقدر نارحتم که نگم از نارحتی اینقدر زدم تو سرم
پسرم سرش خورد به کمد خیلی گریه کرد ترسید نگرانم واسه زبونش خدایی نکرده زبونم لال ازترس بند نیاد خدایی نکرده😭
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان 🤴 شاهزاده🤴 مامان 🤴 شاهزاده🤴 ۱ سالگی
الان رفتم بیرون با پسرم یهو یه مرده تو ماشین بود صدا کرد حاج خانم حاج خانم من پوش سرم نگاه کردم دیدم با دختر ش نشسته بود تو ماشین ش این شیر داد به پسرم منم رفتم مغازه به پسرم این کیک گرفتم آمدم خونه این شیر دادم بهش
شما هم کسی از بیرون چیزی به بچه هاتون بده
میدید به بچه هاتون بخورن یا نه
من این شیر دادم پسرم یه کم خورد
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان رهام مامان رهام ۱ سالگی
من امشب پسرمو برده بودم مسجد عزاداری بعد یه دختر همسن پسرم بود اومد لیوان پسرمو برداشت و رفت و پسرم به من با دستش اشاره میکرد که برم بگیرم لیوانومنم نمیخواستم دخالت کنم نرفتم گفتم برو خودت بگیر پسرمم می‌ترسید بره آخرش مامان بچه آورد خودش داد. الان چنتا چیز ذهنمو درگیر کرده. آیا رفتار من درست بود؟ چیکار کنم پسرم شجاع باشه چرا ترسید بره پس بگیره؟ اصن چرا یه بارم پسر من به کسی قلدری نمیکنه؟ ما تو فامیل بچه نداریم تاحالا پسرم با بچه ای نبوده و همیشه همه چی مال خودشه و کسی به زور ازش چیزی نگرفته میگم شاید به خاطر اونه
مشاهده ۹ پاسخ دیگر