۹ پاسخ

چقدر جالب هرکی از یه چیزی می‌ناله ما از شلوغی بهم ریختگی شما از ارومی

بابا هیچ جوری خوب نمیشن الان دخترم کلاس دوم میره با خواهش و التماس میگم بیا بریم بیرون پارک نمیاد میگم بیا بابات آمد با بابات برو ی دور بزن اصلا تازه یه ذره هم فعالیت میکنه خسته میشه اصلا هیچ کاری نمیکنه گاهی مغزم نمی‌کشه اونقدر میگم لباس بپوش بریم بیرون تو خیابون دوری گردشی شهر بازی چ میدونم ی جا بریم غیر خونه با دوستای مدرسه اش قرار میزارم میگه اگ فلانی بیاد میریم اون هم مث بزرگا میشینن ی گوشه . بابا درون‌گرا هستن کاری نمیشه کرد همین غروبی با دعوا فرستادن بیرون .خسته ام

سعی کنید خودتون باهاش بازی کنید چون بچه باید بازی کنه تا تخلیه بشه..گوشی دادن هم خوب نیست بیشتر گوشه گیرش میکنه..

برعکس پسرمن ازبس شیطونه بابام میگه میای پسرتونیار

دخترتون کامل حرف میزنه؟

خواهرزاده منم همین مدلی بود اصلا با کسی حرف نمیزد یه اسباب بازی میداددی ساعت ها یه گوشه مینشست بازی میکرد با خودش .خواهرم از وقتیکه مهد کودک فرستاد اونو خیلی اجتماعی شده رفتارش تغییر کرده.

گوشه میشینه چکار میکنه؟

بنظرم با چند تا بچه هم سن خودش که شیطون هم باشه تو پارک و... آشناش کن، هر روز ببرش پارک تا با بچه های هم سن خودش معاشرت کنه

عجب خخخ باز ما دلمون میخواد حداقل جایی میریم یکم آروم باشن

سوال های مرتبط

مامان هانا ✨ مامان هانا ✨ ۴ سالگی
صبحتون پنکیکی😁🥞 خوبین رفقا چه خبرااا چه میکنید با خونه تکونی؟
دیروز هانارو بردم خانه بازی،هردفه که میریم من پر از استرس میشم واسه اینده این بچه،یعنیی انقدررررررر مظلومه،انقدرررر آرومِ حد نداره واقعا نگرانم
خیلی مظلوم میرفت سمت بچه ها خیلی مودب میگفت سلام من هانا هستم🥺 (میخاست دوست شه باهاشون)
بعد میرفت با یه اسباب بازی بازی کنه یه بچه دیگه مث گرگ میومد میگفت من میخام بازی کنم،هانام خیلی راحت کنار میرفت،اول فقط نگاه کردم ببینم چیکار میکنه دیدم نههههه این بچه تا میره با یچی بازی کنه اون بچه فضولچه هه میومد ازش میگرفت هانام خیلی راحت قبول میکرد میرفت کنار.ااخر هانا رفت پیانو بزنه باز بچه هه اومد گفت پاشو من میخام با این بازی کنم هانا تا اومد پاشه گفتم برو با یچی دیگه بازی کن بازی هانا تموم شد شما بیا با این بازی کن😠
میترسم دوروز دیگه تو مهد یا مدرسه از این بچه ها باشه که بهش زور میگن
یا مثلا یه بچه دیگه جیغ بزنه یا موقع بازی داد بزنه هانا خیلی میترسه و از اون محیط فرار میکنه حتی اگه اون بچه از خودش کوچیک تر باشه
البته اینم بگم ما اطرافمون بچه کوچیک نیست واسه همین هانا خیلی تو جمع بچه ها نبوده و ارتباط نگرفته.
ولی خب نگرانی مادرانه دارم....